تعریف:
ختنه در بانوان به معنی بریدن قسمتهایی از دستگاه تناسلی خارجی زنان میباشد و مانند ختنه در مردها، برای اولینبار درحدود ۴۰۰۰سال قبل در مصر یا دره رود نیل صورتگرفته است. در یک نقاشی بسیار قدیمی که مربوط به ۲۰۰۰ تا۲۳۵۰سال پیشاز میلاد مسیح است، با وضوح تشریفات انجام ختنه در یک مرد جوان در وضعیت ایستاده نشان داده میشود. در برخی از جسدهای مومیایی شده زنان که حداقل مربوط به ۳۰۰۰سال پیش است، نشانههایی از قطع کلیتوریس مشاهده میشود. گمان براین است که این رسم بعدها از مصر به سایر نواحی حوزه رود نیل و درگذر زمان به نواحی شمالشرق و غربآفریقا نیز گسترش پیداکرده است.
ارتباط این آئین با مذاهب:
در میان ادیان بزرگ، در آئین یهود و کتاب مذهبی عهد عتیق اشارهای به این رفتار یا سنت دیده نمیشود، ولی در اقلیت یهودی مقیم اتیوپی با نام فلاشا، این سنت وجود دارد که این افراد پساز مهاجرت به کشورهای دیگر، این رفتار را رها میکنند. بنابراین رواج این سنت در آنها ریشه در فرهنگ آفریقایی بودن دارد نه برگرفته از آئین و فرهنگ یهودیت. دربین مسیحیان آفریقا، قبطیها در مصر این رسوم را بهدلیل مصری و آفریقاییبودن انجام میدهند و دربین بسیاری از دیگر مسیحیان آفریقایی نیز این سنت دیدهمیشود، ولی در کتابهای مذهبی عهد جدید هیچ اشارهای به این موضوع نشدهاست. این جراحی سنتی هزارها سال پیشاز پیدایش اسلام، ابتدا در مصر و بعد در بسیاری از کشورهای آفریقایی و خاورمیانهای گسترش پیدا کرده است. در قرآن مجید اشارهای به این موضوع نشده، ولی در برخیاز جوامع برادران اهل سنت، فقیهان عقاید مختلفی در مورد انجام یا عدم انجام آن ارائهدادهاند. دربین شیعیان، فقط در یک فرقه به نام مستعلوی مقیم مصر این رفتار دیدهمیشود. شاید نظر کلی شیعیان دراینزمینه حدیثی باشد که توسط ابنبابویه از امام علی(ع) نقلشده که میفرماید: «ختنه مردان واجب است، ولی ختنه زنان توصیهنمیشود». در شرایط کنونی دربین ایرانیان و عراقیها (بهویژه شیعیان این مناطق) این رسم پایه مذهبی ندارد،با این وجود دربین گروههای تسننی، این رفتار کموبیش دیدهمیشود.
در بسیاریاز کشورهای آفریقایی، انواع و اشکال متعددی از ختنه زنان با شیوع زیاد دربین ملل و گروههای تابع آئینهای انیمستی، ادیان بدوی و برخی از انواع ادیان ابراهیمی در ۲۷کشور از ۵۴ کشور آفریقایی دیده میشود که مطابق دیاگرام، از ۵درصدتا۹۸درصد از زنان این کشورها این سنت را انجام میدهند. با توجه به اینکه این عمل معمولاً خیلی پوشیده صورت میگیرد، نمیتوان این آمارها و آمارهای دیگر را خیلی دقیق تصور کرد.
بررسی جغرافیایی:
رژیم اشغالگر قدس
این عمل درمیان برخیاز زنان عرب بادیهنشین این منطقه انجاممیشود، اما اقلیت یهودی اتیوپیایی (فلاشاها) پساز مهاجرت به سرزمین رژیم اشغالگر قدس این سنت را کنار گذاردهاند.
افغانستان
در افغانستان ختنه زنان ناشناخته است.
ایران
در ایران، این رسم در استانهای بوشهر، هرمزگان، کردستان، خوزستان، لرستان و مناطق کردنشین آذربایجان غربی وجود دارد. بررسیهای میدانی توسط محققان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد نشانداده است که میزان شیوع ختنه زنان در میناب، حدود ۷۰درصد است. تحقیقات این گروه؛ «ضعیفبودن آگاهی و نگرش افراد مورد بررسی، لزوم آموزش مردم منطقه و اهمیت مراکز بهداشتی/ درمانی در افزایش سطح آگاهی و تغییر نگرشهای مردم را نشان میدهد.» گروهی از عربهای سوسنگرد دختران خود را درسن ۷یا۸سالگی ختنهمیکردند. همچنین گزارشهایی مبنیبر انجام اینکار دربین سنیهای کردستان درسنین بین ۹تا۱۵سال نیز موجود است. این رسم در بندر گنگ «تیغ سنت و فرهنگ» خوانده میشود و شیوع آن ۷۰درصد برآورد میشود که اغلب در ۴۰روزگی نوزادان دختر و با روشهای کاملاً غیربهداشتی توسط قابلههای محلی انجاممیشود. گزارش شدهاست که در بندر جاسک نیز این عمل انجام میگردد. بریدن قسمتهایی از آلتتناسلی زنان دربین شیعیان واجب نبوده و دربین اغلب سُنیان ایران نیز موسوم نیست. بهنظرمیآید نحوه انجام آن در استان خوزستان از نوع نمادین بوده و قطع کامل کلیتوریس صورتنمیگیرد.
عراق
نواحی کردنشین شمال عراق، تنها منطقه شناخته شده در عراق است که این رسم در آن انجام میشود. روزنامه واشنگتن پست در اواخر سال ۲۰۰۸ شیوع ختنه زنان را در نواحی کردنشین عراق بیش از ۶۰درصد ذکرکرده که حداقل در یک ناحیه به ۹۵درصد رسیدهاست. دیدهبان حقوق بشر نیز درسال۲۰۱۰ در گزارشی رواج آن را در برخیاز نقاط کردستان عراق تا ۷۰درصد برآورده کردهاست. در کردستان عراق از دستزنی که ختنه نشده باشد، غذا نمیخورند و آن غذا را پاکنمیدانند.
کشورهای عربی خاورمیانه
این رسم در جنوب یمن، بحرین، اماراتمتحده عربی و عمان انجاممیشود. بااینحال این رسم در عربستان، عربهای عراق، اردن، سوریه و لبنان مرسوم نمیباشد. بهصورت تاریخی، در جهان اسلام، این رسم بهصورت خیلی غیرمنظم انجام میشده یا به سوزنزدن نمادین به کلیتوریس محدود بوده است. در یک منطقه جغرافیایی ممکناست قبیلهای آن را انجامدهد و قبیله همسایه از وجود آن مطلع نباشد یا اینکه آن را ترککرده باشند. کشیدن نقشهای که میزان رواج ختنه زنان را نشاندهد، کار بسیار سختی است. زیرا عموماً اینکار بهصورت مخفیانه انجاممیشود و مردان از آن آگاه نمیشوند و مراسم و تشریفات (آئین) خاصی ندارد.
در عربستان افرادی که به شغل قابلگی مشغول بودند، عمل ختنه دختران را نیز انجام میدادند.
درسال۱۹۷۵ یک خانم دکتر مصری در متن کتاب «سیمای عریان زن عرب» خاطره پر وحشت این تجربه را شرحداد که این کتاب اجازه انتشار در مصر را پیدا نکرد ولی در لبنان چاپ و منتشرشده و ترجمه فارسی آن نیز چندبار در ایران چاپ و منتشرگردید.
آسیای جنوبی
ختنه زنان مسلمان در کشورهای جنوب آسیا و استرالیا اغلب بهصورت نمادین و معمولاً در دوران نوزادی یا ابتدای طفولیت انجام میشود. اینگونه ختنه باعث اختلال در عملکرد دستگاه جنسی نمیشود و عموماً به صورت عمدهای ملایمتر از ختنه مردان بوده و شانس عفونت و ناقصسازی دستگاه جنسی در مقایسه با سایر کشورها درآن کمتر میباشد. انجام گونههای پیشرفتهتر قطع دستگاه جنسی بهعنوان دستور اسلامی درنظرگرفته نشده و امروزه بهصورت فزایندهای عموم مردم درمورد مضرات آن آگاهی پیدا کردهاند. با این وجود این عمل در کشور اندونزی بهشدت رواج دارد که عموماً از نوع نمادین میباشد. در مالزی نیز در مناطق روستایی ختنه نمادین وجود دارد. درگذشته مرسوم بوده که هنگام ختنه دختران بزرگتر (بین ۵تا۸سال) او را بهصورت زیبایی با طلا آرایشکرده، جشنی برپا میکردند که درآن دختر بهصورت نمادینی بهعنوان زن آینده معرفی میشد. امروزه این آداب منسوخ شدهاست. همچنین امروزه والدینی که دختران خود را ختنهنکنند، برخلاف گذشته مورد نکوهش جامعه قرار نمیگیرند. این امر بهخاطر باور گسترده مردم بهعدم واجب بودن ختنه زنان در اسلام میباشد.
هند و سریلانکا
گزارشهایی از ختنه زنان در هند و سریلانکا وجود دارد. مثلهکردن جنسی زنان در کشور هند رایج نیست، اما دولت هند تاکنون هیچ قانونی در پیرامون این موضوع وضع نکرده است.
اقیانوسیه
یک چاقوی سنگی به همراه غلاف آن که برای بریدن آلتتناسلی زنان در استرالیا استفادهمیشده یافت گشته. این رسم درمیان بومیان استرالیا مرسوم بودهاست.
آسیای جنوبشرقی
ختنه در برخی از کشورهای جنوب شرقی آسیا بسیار نمادین و مختصر صورت میگیرد. بهطوریکه فقط اندک برشی به کلیتوریس دادهمیشود که احتمال عوارض و عفونت در آن اندک است، ولی برعکس در اندونزی بهشدت رواج دارد. در مالزی درگذشته این عمل در سنین ۵تا۸سالگی صورت میگرفته و با انجام جشنی همراه بوده است.
ختنه بانوان در سریلانکا و هند وجود دارد، ولی شیوع چندانی ندارد.
موضوع بسیار شگفتانگیز، وجود رسم بریدن قسمتهایی از دستگاه تناسلی زنان در بومیان استرالیا میباشد که این بومیان در شرایط خیلی بدوی و در دوران تمدن سنگی بهسرمیبرند.
استفاده بسیار کوتاهمدت از این روش در پزشکی
در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم وجودداشت و برخی از پزشکان غربی برای درمان برخی از مشکلات عصبی و جنسی از برش کلیتوریس استفاده میکردند و بر این باور بودند که این عملجراحی میتواند از برخی از موارد خودارضایی جلوگیریکند که میتوانست به جنون بیانجامد. ولی این عمل هرگز به یک مراسم آئینی یا فرهنگی غرب تبدیل نشد. برعکس و برای مثال در آمریکا تحتعنوان قانون فدرال، به عمل قطع هر قسمت از دستگاه تناسلی زنان وجهه جنایی بخشیده شد و در چند ایالت قوانین مشابهی به تصویب رسیدهاست.
در جمعیت مهاجر به کشورهای غربی مانند انگلستان، کانادا، آلمان و آمریکا قوانینی علیه انجام این عمل به تصویبرسیده است. در کشورهای پرو و کلمبیا موارد محدودی از انجام این عمل در ساکنان بومی گزارش شدهاست.
ادبیات و فیلم:
* یک زن سومالیایی بهنام واریس دیری که در ۵سالگی عمل ختنه (نوع سوم که عبارت از قطع کلیتوریس، قسمتهایی از لبهای کوچک و بزرگ است) روی او انجام شده و در سن ۱۲سالگی در شرایط زندگی کوچنشینی، برای فرار از یک ازدواج نامناسب به کشورهای غربی فرار یا مهاجرتکردهاست، در کتاب «گلصحرا» نحوه انجام این عملجراحی راکه در آفریقا در شرایط کاملاً ابتدایی و توسط یک قابله محلی یا زنی روستایی بدون استفاده از هرنوع داروی بیهوشی بوده، شرحمیدهد.
خانم واریس دیری که در شرایط کنونی یک مانکن بینالمللی بسیار مشهور است، بهعنوان سفیر سازمان ملل در راستای توقف این عادت بیماریزا فعالیت میکند و ضمناً سخنگوی کمپ حامیان حفظ حقوق زنان در آفریقا نیز میباشد.
* کتاب «کودکان صحرا» یک اثر دیگر از خانم واریس دیری روزنامهنگار کورینا ملبورن است که براساس تحقیقات خودش، میزان رواج رفتارهای ناقصسازی جنسی در زمان حال در اروپا را منعکس میکند.
توجیه این عمل قطع عضو:
براساس افسانههای موجود در مصر و سایر کشورهای آفریقایی، ارواح خدایان و انسانها، دوجنسی هستند. به این علت شواهد این دوجنسی بودن در آلت تناسلی هردو جنس وجود دارد. برای مثال، کلیتوریس که عضو تحریکی زنان است، شبیه به آلتتناسلی مردان است و با قطع آن درجریان عملجراحی، زن تبدیل به یک زن کاملمیشود. همینطور در پسرها حشفه یا پوشش جلوی آلتتناسلی شبیه به لبهای بزرگ آلتتناسلی زنان است و با قطع آن، پسر تبدیل به یک مرد کامل میشود. هنوز زنان مصری به زنان ختنهنشده با چشم تحقیر نگاهکرده و به آنها میگویند «تو مثل یک مرد هستی».
انواع سطوح ختنه در بانوان:
باتوجه آمار و اطلاعات بهدستآمده؛ در نوعاول یا تیپI مثلهکردن دستگاهتناسلی زنان، فقط کلیتوریس برداشته میشود.
درنوع۲ یا تیپII، کلیتوریس و لبهای کوچک برداشته میشود.
درنوع۳ یا تیپIII کلیتوریس و لبهای کوچک برداشتهشده و لبهای بزرگ بههم دوخته میشوند.
هر۳نوع این اعمال، خطرناک و دارای عوارض پزشکی منفی هستند که نوع سوم دارای عوارض منفی بسیار بیشتری است.
با انجام این عمل، میل جنسی زن کاهش پیدا میکند. سازمان بهداشت جهانی نوع سوم را نوعی مهر و موم کردن آلت تناسلی دختر برای جلوگیری از ارتباط جنسی تا زمان ازدواج تلقی میکند.
خطرات پزشکی و روانی:
در بیانه مشترک سازمان بهداشت جهانی، یونسکو، حفظ حقوق بشر و سایر سازمانها صریحاً عنوانشده که هیچگونه سود پزشکی برای ختنه زنان شناختهنشده است، بلکه دارای عوارض زیانبار و گاه خطرناکی نیز میباشد.
زنان ختنهشده، پساز ازدواج انواع درد و خونرویها را ممکناست تجربهکنند. مانند پیدایش انواعی از عفونتها، دردهای عصبی، مشکلاتروانی، استرس شدید پساز حوادث بسیار شدید (PTSD)، اختلالات ادراری، آسیب احتمالی به اعضای مجاور، پیدایش هپاتیتB وHIV بر اثر جراحی آلوده و عفونت گسترده لگن یا PID، مشاهده موارد بیشتری از ناباروری و مرگ نوزاد در جریان زایمان. از سال ۲۰۰۳ به ابتکار کمیته ملل آفریقایی، روز ۶فوریه هر سال به عنوان روز بینالمللی عدم انجام هر نوع مثله کردن جنسی نامگذاری شده و برنامههایی برای پیشگیری از اعمال زیانبار صورت میگیرد که هر سال ۳/۰۰۰/۰۰۰ دختر آن را تحمل کرده و ۱۲۰ تا ۱۴۰ میلیون زن در جهان آن را انجام دادهاند.
قدرت استمرار سنتها طی یک بررسی، توسط کمیتههای وابسته به سازمان مللمتحد درسال ۱۹۸۵ در آفریقا نشانداده شده که در یک بررسی۸۲درصداز خانمها و ۸۷ درصداز مردان با انجام ختنه زنان موافق بودهاند.
باوجود برنامههای آموزشی متعدد، بهنظرمیآید مدتها طول خواهدکشید تا این سنت کاهش قابلملاحظهای پیداکند.
آشنایی اینجانب با مضمون ختنه زنان:
روزی در کتابخانه دانشکده بهداشت دانشگاه هاروارد، یک دانشجوی مردمشناسی با ارایه مقالهای، از من بهعنوان یک پزشک ایرانی و مسلمان از وسعت کاربرد ختنه در خانمها در ایران پرسشکرد. جواب صادقانه من این بود که تا آن زمان تنها یکبار در زمان خدمت در اشنویه (مرز ایران با عراق) نیمه شب برای کنترل خونروی شدید یک جوان ختنهشده از خواب بیدارشده و بهجای یک پسر یا یک مرد ختنهشده، زن جوانی روی تخت عمل مشاهده کردم که خون شریانی جهنده، حجم زیادی از لباسها و پتوهای محافظ او را خونین کرده بود. پساز پاشیدن اسپری بیحسکننده، تنها با یک بخیه مانندX (آن ایکس) خونروی تمام شد. در همان سال ۱۹۷۵ یک شماره از نشریهای که دارای گزارش و عکسهای متعددی از مراسم ختنه خانمها در آفریقا بود را در آمریکا خریدم و با خودم به ایران آوردم. در ایران مقالهای با ۱۶ اسلاید تهیه و ارائهکردم که این مقاله در کنگره متخصصان زنان و مامایی درسال۱۳۵۴ مورد توجه زیادی قرارگرفت و همکاران متخصص زنان و مامایی تا دهها سال بعد درصورت مشاهده من، به موضوع ختنه خانمها اشارهمیکردند.
در یکیاز اعزامهای یکماهه پزشکان در شرایط جنگ به بندرعباس، یکیاز همکاران که به احتمال زیاد دکتر رضایینژاد بود، مدتها پساز خاطره آن سخنرانی، به مشاهده یک مورد جدید ختنه در دختر خانمی اشارهکرد که برای کنترل خونروی شدید، به درمانگاه آورده شده بود. درسال۱۳۵۴ که اینجانب در جوار استاد بزرگوار دکتر جهانشاه صالح بهعنوان نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در همایشی برای مبارزه با گسترش مصرف دخانیات به سودان رفته بودیم، در بازدید از یک آموزشگاه پرستاری مدرن و دانشجویان نرسینگ مرتب و بااعتماد بهنفس، این فکر به ذهن من رسید که لابد از این ۴۰پرستار زن، حتما دیگر اغلب آنها ختنه نشدهاند. زمانی که این پرسش را با مبصر یا ارشد کلاس در میان گذاشتم که احتمالاً چند درصد این دختر خانمها ختنه شدهاند، باخنده، خونسردی و اعتماد به نفس جواب داد: (تقریباً یا بهطورحتم تمام آنها!) بیان این موضوع جهت یادآوری این نکته بود که سنتها و آداب و رسوم (اعم از اینکه مفید یا مضر تلقی شوند) در هیچ جامعهای بهسادگی و باسرعت ازبیننمیروند.
ثبت نظر