دراین دنیای پر از مشکلات، عوامل متعدد بیماریها و تشعشعات منفی، بهراستی جا دارد مسئولان محترم مراکز درمانی در روش درمان و تجویز دارو بررسی و تجدیدنظر فرمایند.در همهی روشهای درمانی، اولین اقدام کسب شرححال کامل و بررسی بالینی و ظاهری بیمار است. بهدلیل اینکه تا وقتی که علت یا علل یک بیماری مشخص نباشد، درمان امکان ندارد.
شرکتهای داروسازی در جهان پساز شرکتهای نفتی، دومین شرکتهای سرمایهدار محسوب میشوند و همچنان داروهای شیمیایی همچون آنتیبیوتیکها، کورتنها، آنتیهیستامینها و کدئینها را میسازند بهطوریکه این داروها دارای عوارضجانبی متعددی هستند که بیماری را بهطور موقت و نه دائم، درمان میکنند. از طرفی موجب بروز بیماریهای ثانویه در بیمار میشوند که بسیار مخرب هستند و درمان آنها در همهی طبهای کلنگر مشکل است و مدت بیشتری طول میکشد. در هومیوپاتی (مشابه درمانی) بیماریها دونوع هستند: بیماریهای اولیه و بیماریهای ثانویه. بیماریهای اولیه دراثر عوامل ژنتیکی یا محیطی بروز مینمایند، درحالیکه بیماریهای ثانویه دراثر مصرف داروهای شیمیایی در طول سالهای متمادی دربدن ایجاد میشوند. در هفتهنامهی «پزشکیامروز» نیز مقالات متعددی در سالهای اخیر درمورد اثرات مخرب داروهای شیمیایی موجود بوده است که بهعنوان نمونه به دو مقاله با عناوین زیر اشاره میشود:
• «آنتیبیوتیک در کودکی و آرتریت در نوجوانی» به قلم دکتر فرهاد فیلی(متخصص کودکان) در شمارهی ۱۰۶۶، چهارشنبه ۱۵مهر۱۳۹۴.
• «کورتیکواستروئیدها» به قلم دکتر محمدعلی اشرفمدرس در شمارهی۹۸۲، چهارشنبه۱۱ دی۱۳۹۲.
زندهیاد «دکتر فرخ سیفبهزاد» نیز مقالات متعددی در موارد استفاده از روشهای طبی سالم و طبیعی دراین مجله داشتند که در یکی از آنها، جملهی «ویتامینC آنتیبیوتیک طبیعی است» موجود است (یاد بنیانگذار هفتهنامهی «پزشکیامروز» گرامی باد).
تصور میشود درصورتیکه پزشکان محترم در پذیرش طبهای طبیعی نیز انعطاف داشته باشند، امکان تغییر تدریجی مواد مورد استفاده در شرکتهای داروسازی فراهم میشود و داروهای طبیعی بیشتری تولید خواهد شد، بهطوریکه هماکنون نیز بهعنوان مثال شربتهای ضدسرماخوردگی گیاهی در داروخانهها موجود است.
پیرو مقالهی قبلی بنده باعنوان «زندگی بدون تنش و سرطان» در شمارهی ۱۰۶۸ چهارشنبه ۲۹مهر ۱۳۹۴ درمورد امکان بهبودی کامل بیماریهای حاد و مزمن، با سرحال و زنده نگهداشتن انرژی حیاتی (Vital Force) که بهوسیلهی روشهای مختلف، درمانهای طبیعی همچون هومیوپاتی، طبسوزنی، رواندرمانی، مشاورههای پزشکی، ورزش و موسیقی مناسب هربیمار و شادبودن به طرق گوناگون امکانپذیر است. درمورد نقش انرژی حیاتی در ادامه یا عدم ادامهی زندگی، موارد بسیاری مشاهده شده است که چند مورد عبارتنداز:
• سال۱۳۷۱ خانم ۲۳سالهای بهنام نینا که عاشق پسری بوده و بلافاصله پساز ازدواجش با او دراثر احساس ناراحتی در ناحیهی پستان به پزشک مراجعه میکند، به او گفته میشود که یک غدهی سرطانی بدخیم است که باید جراحی شود و امکان متاستاز به بافتهای دیگر را نیز دارد و نباید هرگز بچهدار شود و تا مدت یک یا دوماه دیگر زنده نخواهد بود. هردو پستان دختر به درخواست خود او برداشته میشود اما در جلسهی اول شیمیدرمانی، آنرا قطع میکند و میگوید من باید با این پسر زندگی کنم. به کشورکانادا میرود و مدت ۳سال در آنجا زندگی راحت و شادی داشته اما چون دکتر گفته بوده نمیتواند بچهدار شود، به همسرش میگوید من نمیتوانم فرزند بهدنیا بیاورم پس ازتو جدا میشوم و بهزودی خواهم مرد و ۱تا۲سال بعد ازدنیا میرود. آرامگاهش در شهرستان خوی (آذربایجان) است.
• سال2009 خانم ۴۰ سالهای بهعلت افسردگی به مطب بنده درشهر اتاوا مراجعه نمود که پساز کسب شرح حال کامل و شمارهی تلفن بیمار، پساز مطالعات لازم برای تعیین و تجویز داروی مناسب با او تماس گرفتم ، او تشکر کرد و عنوان نمود که در جلسهی شرححالگیری و صحبتی که باهم داشتیم، بهبود یافته و نیازی به دارو ندارد.
• در خردادماه ۱۱۳۹۴ خانم ۳۸ سالهای که مادر یکیاز دانشآموزان و عضو انجمن دبیرستان سلام واقع در منطقهی ۲ آموزشوپرورش تهران بوده است، غدهی کوچکی در رحم داشته که پزشک میگوید بدخیم است که امکان متاستاز به بافتهای دیگر نیز وجود دارد و باید یا رحم خارج شود یا غده با جراحی از رحم خارج شود. غده جراحی میشود و بیمار تحت شیمیدرمانی و پرتودرمانی قرارمیگیرد اما به دلیل ترس از متاستاز سرطان به بافتهای دیگر، بسیار افسرده و نگران میشود. در شهریور۱۳۹۴ درحالیکه هنوز تحت پرتودرمانی است، با یکیاز خانمهای عضو انجمن دبیرستان صحبت میکند، درنتیجه روحیهاش بهتر میشود و انگیزهی زندهبودن در او احیا میشود.
امید است پزشکان محترم و فداکار، با روحیه بخشیدن به بیماران، به بهبودی آنها کمک بیشتری بنمایند.
ثبت نظر