شماره ۹۵۲

صرع یا منیر (۴)

(بخش پایانی)

جنبه های شنیداری
حساسیت شدید نسبت به صداهای بلند توام با شدت گرفتن میزان بلندی صدا و اعوجاج صوت دراندام شنوایی،‮ ‬نشانه یی دقیق ازوجود بیماری«منی یر‮» ‬است‮. ‬این نشانه‮  ‬درماه می1890،‮ ‬یعنی اندکی کمتر از دوماه قبل از خودکشی وان گوگ،طی نامه یی با عنوان‮ «‬دوست عزیزم گوگن‮» ‬تشریح شده است‮:‬
‮«‬فقط سه روز درپاریس ماندم و سر وصدا و دیگر گرفتاریهای پاریس آنچنان اثر بدی روی من گذاشت که فکر کردم به خاطر عافیت عاقلانه تر آنست که به روستا پربکشم‮».‬
درماه ژوئن1890‮ ‬درنامه یی به خواهرش نوشت‮:«‬درمورد خودم باید بگویم که هنوز از سر وصدا و ازدحام پاریس وحشت دارم‮».‬
نامه‌ی عنوان نشده‌یی که اخیراً‮ ‬توسط یکی از بیماران ما نوشته شده،‮ ‬نیزواکنش مشابهی را درمورد گوش مبتلای او نشان می دهد‮.‬
«....‬زیرا صدا هنوز برای گوش راست من بسیار آزار دهنده است‮. ‬صدای اتوبان به ویژه بسیار برایم دردناک است‮. ‬به خاطر این موضوع طی چند هفته گذشته ازشهر خارج نشده ام‮. ‬بر رویهم تمام انواع اصوات گوشم را آزار می‌دهند‮. ‬من می‌کوشم تا آنجا که می توانم در داخل خانه و درمحیطی ساکت به سر برم به امید آنکه شاید این کار همراه با مرور زمان به بهبود گوشم کمک کند‮».‬
ضعف شنوایی ناشی از کاهش و افزایش این حس دربیماری‮«‬منی‌یر‮» ‬درنامه‌ی مورخ‮ ‬25‮ ‬می‮ ‬1888‮ ‬وان گوگ تشریح شده است‮:‬
‮«‬‌ باز درمورد وضعیت خودم باید بگویم که به خاطر یک موضوع دیگر باید شکرگزار باشم‮. ‬باکسب اطلاع ازسایر بیماران دریافته ام که آنها‌هم مانند من،‮ ‬به هنگام بروز حمله سر و صدا و اصوات‮ ‬غریبی را می‌شنوند‮ ‬و اینکه علاوه برآن مشکل اشیاء درمنظر دید آنها متغیر جلوه می کند‮. ‬این امر از وحشتی که درابتدای عارض شدن حمله‌ها در من ایجاد می‌شد کم می‌کند،‮ ‬حمله‌های شدید ناگهانی هیچ جز وحشت فراوان در آدم ایجاد نمی‌کنند‮. ‬وقتی آدم به این واقعیت وقوف یابد که این پدیده بخشی ازتظاهرات بیماری است می‌توان آن را مانند سایر عوارض بیماری تحمل نمود‮. ‬من اگر سایر بیماران روانی را از نزدیک نمی دیدم نمی‌توانستم فکرم را از اشتغال مدام به آن آزاد نگهدارم،‮ ‬زیرا دلتنگی و رنجی که به هنگام چیرگی حمله عارض می‌شود به هیچ وجه شوخی بردار نیست‮. ‬بسیاری از بیماران مصروع زبان خود را گاز گرفته و مجروح می‌کنند‮. ‬ری‮ (‬دکتر‮) ‬به من گفت که به موردی برخورد کرده که شخص بیمار،‮ ‬مانند من،‮ ‬گوش خود را قطع کرده است وگمانم اینجا از دکتر دیگری هم که به اتفاق مدیر آسایشگاه به دیدنم آمده بود شنیدم که او هم نظیر این مورد را قبلاً‮ ‬دیده است.من واقعاً‮ ‬فکر می کنم که آدم وقتی به کیفیت این عارضه علم پیدا کند و هنگامی‮  ‬به حال و وضع خود آگاهی و اشراف پیدا کرده وبداند که درمعرض بروز حمله قرارگرفته است،‮ ‬آن وقت می‌تواند شخصاً‮ ‬کاری کند که از‮ ‬غافلگیری توسط درد و رنج ناشی از حمله برکنار بماند‮. ‬حالا که شدت حمله‌های من طی پنج ماه سیر نزولی داشته،‮ ‬این امید روشن را پیدا کرده‌ام که حمله‌هایم‮  ‬به پایان رسیده ویا لااقل با شدت زیاد عارض نمی‌شوند‮. ‬اینجا بیماری هست که مثل من مدام فریاد کشیده ووراجی می‌کند وحالا دوهفته است که فکر می‌کند در پژواک راهرو‌ها کلمات وصداهایی را می‌شنود که گویا علتش بیماری عصب‌های گوش و حساسیت شدید آنهاست،‮ ‬و درمورد من علاوه برحساسیت های شنوایی ناراحتی‌های بینایی هم وجود داشت که بنابر آنچه دکتر«ری‮» ‬به من اظهار نموده بروز آن در شروع بیماری صرع امری عادی به شمار می‌رود‮».‬
دکتر پیرون در دفتر گزارش آسایشگاه به هنگام مرخص شدن وان گوگ‮ (‬تقریباً‮ ‬یکسال تمام پس از پذیرش به آسایشگاه‮) ‬نوشت‮:‬
‮« ‬بیشتر اوقات بیمار آرام به نظر می‌رسید‮. ‬او طی اقامتش دراین مؤسسه چندین بار دچار حمله شد‮... ‬بروز حمله‌ی او پس از سفری به آرل پیش آمده وحدود دو ماه طول کشیده است‮. ‬در فواصل زمانی بین این حمله‌ها بیمارکاملاً‮ ‬آرام است وخود را دربست وقف نقاشی می‌کند‮».‬
پیرون درحاشیه ی گزارش فوق نوشت‮:«‬درمان نشد‮».‬
حالت حمله‌یی وان گوگ حدود دو ماه طول کشید‮. ‬این حالت با عدم تعادلی که گاهی متعاقب یک حمله‌ی شدید سرگیجه ناشی از نارسایی گوش درونی بروزنموده و همچنان مدتی پا برجا می ماند مطابقت دارد‮. ‬این حالت ازطرفی با مشخصات یک حمله‌ی صرع که تنها چند لحظه طول کشیده و تا بروز حمله‌ی بعدی،‮ ‬به‮ ‬غیراز زبان گزیدگی و یا کوفتگی ناشی از ضربه‌های صرع کامل،‮ ‬هیچ نشانه‌ی ماندگاری برجا نمی‌گذارد،‮ ‬جور نمی‌آید‮. ‬وان گوگ هیچگاه دچار عوارض نوع اخیر نبوده است‮.‬
وان‌گوگ از آن پس تا پایان زندگی پررنج خود،‮ ‬در مقابل بیماری به ظاهر بی‌درمان و چاره ناپذیر خویش دل افکار ماند‮. ‬به قسمتی از نامه‌ی‮ ‬10سپتامبر‮ ‬1889‮ ‬او توجه کنیم‮:‬
‮«‬ باید بگویم که آقای پیرون درمورد آینده امید چندانی به من نمی‌دهد ومن فکر می‌کنم واقع امر هم همین است‮. ‬او مرا به قبول این واقعیت تشویق می‌کند که همه چیز وضعیت مشکوکی دارد وبه هیچ چیز آینده نمی‌توان یقین کرد‮. ‬من خود هر آن درانتظار بازگشت حمله‌های سرگیجه هستم‮... ‬واین حال ممکن است تازمانی طولانی ادامه یابد‮».‬
تفسیر و نتیجه گیری
براساس اظهارات کتبی وان گوگ درنامه‌هایش،‮ ‬او ازحمله‌های وحشت‌زای ناشی از سرگیجه‌های توان‮ ‬گیر ادواری،همراه با تهوع واختلال درحواس بینایی و شنوایی که ازآنها به عنوان توهم نام برده می‌شد،‮ ‬رنج می‌برد‮. ‬وان گوگ برای تشریح‮  ‬حالت‌های حمله‌یی ناشی ازسرگیجه‮  ‬از واژه‌ی فرانسوی‮ ‬Vertige‮ ‬ استفاده می‌کرد‮. ‬درفواصل بین حمله‌های شدید،مجموعه‌یی از حالت‌های عدم تعادل،‮ ‬حساسیت و بی‌شکیبی درمقابل حرکت اندام‌ها و منگی‌های موضعی همراه با فقدان ظرفیت تحمل صدایی بلند که ممکن بود مداوماً‮ ‬تاچند ماه ادامه داشته باشد در او پدید می‌آمدند‮. ‬دراین فواصل همچنین دوره‌های شاخص بدون عارضه که متناوباً‮ ‬بین حملات شدید وخفیف ناشی از سرگیجه ومنگی بروز می‌نمود وجود داشت‮.‬
دست نوشته‌های وان‌گوگ که ویژگی‌های بیماری وحمله‌های او را تشریح می‌کنند،‮ ‬برای تشخیص بیماری«منی یر‮» (‬و نه صرع‮) ‬درمورد او شواهدی قطعی هستند‮. ‬مراجعه‌ی داوطلبانه‌اش به آسایشگاه‮ «‬سن رمی‮» ‬به امید یافتن چاره برای حملات ناشی از سرگیجه که همه آن را نوعی از بیماری صرع‮ (‬شبه صرع‮) ‬می‌پنداشتند، و رفتار معقول او در محیط آسایشگاه،‮ ‬قبل و بعد از بروز حملات،‮ ‬آنگونه که درمکاتبات پرحجم او تشریح گردیده است،‮ ‬باید این شبهه را که او یک بیمار مصروع و یا‮ «‬دیوانه‮» ‬بوده‮‬،‮ ‬برای همیشه از اذهان بیرون نماید‮.‬

تعداد بازدید : 1934

ثبت نظر

ارسال