چندی قبل خانمی بیمار باشکایت خونروی از رکتوم مراجعه کرد. مدت بیماری از شش ماه قبل بوده و خونروی نسبتاً زیاد و مستمر بود، با اقدام به توشه رکتال معلوم شد دچار تومور پیشرفتهی ناحیهی آنورکتال است. لازم به یادآوری است که متأسفانه دراغلب موارد توشه رکتال یا فراموش میشود و یا انجام آن چون با اکراه بیمار وشاید هم پزشک همراه باشد صورت نمیگیرد. ازبیمار پرسیدم چراتاکنون مراجعه نکردهاید گفت نمیخواستم به پزشک مرد مراجعه کنم و اکنون ازسرناچاری مراجعه کردهام.
بیمار دربیمارستان بستری وپس ازبیوپسی معلوم شد دچار کانسر (آدنوکارسینوم) پیشرفتهیآنورکتال است، بهعلت پیشرفت بیماری امکان برداشتن تومور وجود نداشت قرارشد ابتدا شیمی درمانی و سپس جراحی انجام شود.
باشنیدن شرححال و تشخیص بدخیمی خیلی ناراحت شدم زیرا اگر دربیمار این قیود که نباید به پزشک مرد مراجعه کند، وجود نداشت چهبسا خیلی زودتر تشخیص بیماری درهمان مراحل اولیه داده میشد و سرنوشت بیمار تغییر میکرد.
در پرسوجو، وقتی ازشغل خانم بیمار سوال کردم پاسخ داد معاون دبیرستان دخترانه هستم.گفتم درمعالجهی شما با کمک همکاران (انکولوژیست واحتمالاً رادیوتراپیست) اقدام خواهم کرد ولی شما هم باید قول دهید با توجه به شغل معاونت دبیرستان دخترانه و نفوذی که درشاگردان دارید این موضوع را به شاگردان خود (دخترها) متذکر شوید که درمواقع لازم، منعی برای مراجعه به پزشک مرد وجود ندارد تاچنین مشکلاتی که باسلامت و زندگی آنها ارتباط دارد به وجود نیاید. بعداز این ماجرا که شاهد آن بودم مدتی به فکر فرو رفتم که چرا چنین شده است؟ و چرا درمورد پزشک مرد، برای معاینهی خانمها محدودیت به وجود آمده است.
آنطور که در پزشکی از قدیمالایام مرسوم بوده و تعلیم میدادهاند وبیماران نیز قبول داشتهاند، پزشک محرم بوده و مشکلی درمعاینه وجود نداشته است، زنان درانتخاب پزشک آزاد بودهاند و درمخیلهی آنها خطور نمیکرده که حتماً به پزشک زن و یا پزشک مرد مراجعه کنند، بلکه به پزشک مورد اعتماد خود صرف نظر ازتفکیـک جنسیـتی مراجــعــه و روی میآوردهاند.
اخلاق و رفتار پزشکی ومتون سوگندنامهها حکم میکند همانطور که تفاوتی بین بیمار اعم ازملیت، دین ومذهب، دوست و دشمن، سن ورنگ، درهر پست و مقام نگذارد، ازلحاظ اخلاقی، برای پزشک فرقی و منعی درمعاینهی بیمار ازلحاظ جنسیت بیمار وجود ندارد و این نشان میدهد که مقام پزشک تاچهحد است. مسلم است درهرمورد برای هرمعاینه توسط پزشک چه زن وچه مرد لازم است، با اجازهی بیمار بهمعاینه بپردازد وبدیهی است که باید ضوابط اخلاقی را نیز رعایت کند و بیمار را با نظر احترام بنگرد.
در دوران تحصیل پزشکی، آموزش تئوری وعملی برای دانشجویان پزشکی ایجاب میکند که پزشک هر دو جنس (زن، مرد) را به یک نظر نگاه کند وتجربه بیاموزد.
اگر درآموزشپزشکی این تفاوتها که هیچکجا دیدهنمیشود، بهوجود آید تنها کسانی خسران میبینند که گاهی هم غیرقابلجبران است، بیمارانی هستند که متأسفانه گهگاه شاهد آن هستیم. تاآنجا که من یاد دارم (درطول متجاوز از چهلسال طبابت) پزشکان از چنان قداست و محرمیتی برخوردار هستند که درشهرهای کوچک و روستاها که قید و بندهای بیشتری نیز وجود دارد، خانمها درمراجعه تفاوتی بین پزشک که چه جنسیتی دارد قائل نیستند وچه بسا از اینکه قید و محدودیتی برای آنها وجود ندارد جانشان نجات مییابد.
بعضی عناوین وقتی به فردی داده میشود، معنای خاصی را به ذهن متبادر میکند که از بار معنوی بالایی برخوردار است. یکیاز این عناوین که بار معنای تقدس را دارد طبیب و طبابت است که در ازمنهی مختلف و اقوام گوناگون، احترام همگان را دربر میگیرد. زیرا که عزیزترین و دیعهیالهی که جان آدمی است دراختیار پزشک، برای درمان قرارمیگیرد. هرگونه شک و تردید دراین قداست تا ثابت نشده بزرگترین ضربه را به حرمت پزشک و بالطبع به بیمار میرساند. مسلماً خود پزشکان واقف بر وظایف خود بوده و همواره حافظ حرمت و قداست شغل خود با عملکرد صحیح خود میباشند و ازمتولیان امور پزشکی نیز انتظار دارند به این حرمت تأکید نمایند.
ثبت نظر