شماره ۹۷۶

بـدخـطـی

دکتر امیر ناصر معزی

جناب‌آقای دکتر فرخ سیف‌بهزاد. باسلام و عرض ارادت به‌تاریخ۹۲/۳/۱ جناب‌آقای دکتر حسین‌نیا پیرامون بدخطی پزشکان افاده‌ی مرام فرمودند که مرا برآن داشت چند کلمه خدمتتان بنویسم:

1ـ درکلیله و دمنه آمده که (خط کالبد معناست)، ارتور شوپنهاور (1788 ـ1860م) گفت: (جهان نمایش است واراده)، انسانها درنمایشگاه هستی، برای نمایش خویش می‌کوشند وسیله یا وسایلی بیابند که هنر(خط ونقاشی) ازآن جمله‌اند، از تفسیر خط و نقاشی وسایر پدیده‌های هنری به مظاهر هرشخصیت و ساختمان روانی می‌توان پی‌برد.
دستــخط بــــه‌‌مثابهBody Image و Image De Moi ازعمق ناخودآگاه (من‌واقعی، من‌ایده‌ال، من‌نمایشی) سر می‌کشد و سمبل یا نماد تحصیلی شخصیت است. زیرا هرعملی از هرانسان سرمی‌زند انگیزه یا انگیزه‌هایی از درون دارد.

تومومی‌بینی و من پیچش مو           تو ابرو من اشارتهای ابرو

تعریف خط: (هنر تثبیت ذهنیات) است، بنابراین تعریف یک نسخه‌ی پزشکی می‌تواند از چگونگی عاطفی ـ روانی نویسنده نسخه‌خبرها دهد. خطوط رسم شده بر یک نسخه‌ی پزشکی ممکن‌است سمبل یا نمادی باشد از دیباچه‌ی خلاصه شده‌ی ضمیر(فضیلت، تجربه، سوال دانش‌ تخصصی وغیره) صادرکننده. شناسنامه‌ی ‌هویتی علمی، تجربی، شخصی، روانی اوست، چون نیک بنگریم لوحی است دو رویه، یک روی آن از اندیشه وحقایق جسمی روانی درمانگر سخن می‌گوید، و روی دیگرش پاسخی است به نیاز بیمار، پیوندی مستحکم بین دو رویه‌ی این لوحه، ازاندیشه پیچیده درمانگر می‌گوید و ازسوی دیگر پیام قلب شکسته‌ی درمان جو. حتی قسمتهای چاپی سرنسخه حرفها برای گرفتن دارد.
انواع خط‌ها: به تعداد نفوس با سواد عالم خط موجود است ابن‌مقله 6 نوع خط داشت که (خط جلی یا ریحانی) از نوع خوش آن بود، چرا با اینکه همگان خوش خطی را می‌ستایند، اکثرا کج و معوج می‌نویسند؟ اختراع خط را به حساب فنیقی‌ها می‌نویسند که الفبا را کشف کردند و جرجی زیدان سیر خط‌عبرانی و سریانی یمنی ونبطی را درتاریخ تمدن اسلام خود نوشته که خط‌کوفی در توراة و انجیل راه یافته، در خط چینی سمبولیزم اندیشه‌نگاریIdeographie وکلید Clef به کارمی‌رفت، ادعا می‌شود این کلید‌ها نمایشگر نوعی اندیشه بودند. خط قوم آزتک Aztec هم‌اندیشه‌نگار داشت، هم صورت‌نگار Phenoticisme و هم تصویرنگارPictographie یعنی (اندیشه و موسیقی و نقاشی) موجود در خط در تفسیر روان‌شناختی مقامی شامخ دارند.
خط ژاپنی را شبیه تندنویسی یا عامیانه نویسی و بدنویسی می‌دانند، شاید پزشکان ایران هم در کتاب فارسی و لاتین این فرم را گزیده‌اند.
آیا بدخطی نسخه‌ی طبی ممکن‌است حامل پیامی یا رمزی باشد؟(Scribble).
من‌می‌گویم: ضمیر اسرارآمیز بشرلانه‌ی اضداداست و ساختمان‌اش رمزآلوده و جادویی ـ طبیب نیز پس‌از اخذ (اجازه‌نامه‌ی طبابت)، انسانی است با یک پارادوکس عاطفی قطبی شده (پولاریزه)، مانند همگان نفسی دارد به نام (من)Self، نفس پیمان‌‌شکن و سرکش با سه مدل (من) در دوران فرد پیوسته (دالی) می‌کنند، (من‌واقعی) می‌کوشد (من‌ایده‌آل) را ضربه فنی‌کند، ولی (من‌نمایشی) جلوش را می‌گیرد ـ این پارادوکس عاطفی، بقراطی می‌سازد که خود را مظهری بداند از (رشادت، صداقت، فداکاری، فروتنی، خدمت به خلق با آرزوی تسکین آلام جسمی و روانی خلق) که می‌کوشد با خط شکنی آرمانی خــود را مشمــول مصـراع دوم این بیـت نماید:

 گفت آن گلیم خویش به در می‌برد ز موج             وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را

آیا موفق می‌شود؟ بله اگر آئین خودنمایی، خودفریبی، خودخواهی، خودپسندی، خودباوری، خود‌بزرگ‌بیـنی (که ‌همه مشتق عشق به (خود) یا Self هستند)، رقابت‌مادی، تشخیص‌فردی، قبیله‌یی و عقیدتی‌ و غیره اجازه دهند اینها همه‌ جدال ذهنی و اضطراب می‌آفرینند و پی‌فرصت Flashback می‌گردند.

 رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار            دستم اندر دامن ساقی  سیمین ساق بود

با چنین حقایقی چند درصد می‌توان حدس زد یک دکتر هنگام نسخه‌‌نویسی کلیه‌ی رشته‌های احساسی خود را باگذشته، حال،‌ آینده، اطراف یا اطرافیان بگسلد و بند تسبیح‌اش پاره نشود؟
این پرسش مطرح است: با توجه به بندهای پیشین، چند درصد از این خوی‌ها را می‌توان از نسخه‌ی‌پزشکی دریافت و تشخیص داد؟ نسخه نه نامه‌ی بازرگانی است ازیک بدهکار به طلب‌کار و شرح کیفیت بازار، نه نامه‌ی شخصی بین دو دوست برای احوالپرسی و نه یک نامه‌ی عاشقانه از عاشق خونین جگر به معشوقه‌ی نازدار سنگین‌دل، نسخه‌ی پزشکی محصول ذهن وقادی است که بقراط منشانه با قلم روی کاغذ نقشی کشیده تاجان بخشد، چه زیباوچه زشت، ولی چرا کج و معوج؟
همه می‌دانند، خوش‌خطی بهتراز بدخطی  است ولی چرا جمعی ناخوانا می‌نویسند؟ آیا کوشیده‌اند و نشده؟ آیا در فکر اصلاح خط‌شان  هستند یا نه؟ آیا تعمداً می‌خواهند بدخط باشند؟
علت بــدخطــی چیــست؟ این سوالات چنـــد سـوال زیــر را به دنبــال می‌آورد:
چرا بدخطی: شاید:
1ـ عادت است یا بی‌اختیاری در بدنویسی؟ عادت از دوران‌کودکی
2ـ بی‌توجهی وبی‌اعتنایی به نظم (خط شکنی)
3ـ وسیله‌یی برای اثبات خود و تسکین غرور(حالات Extroceptive)؟ از راه معکوس
4ـ می‌کوشند خود رابقراط زمان، فرید دهر و مظهر داهیانه‌ی علم بدانند
‌Inversed Self Assertion
5ـ تنفر و کینه‌ی ناشناخته به چیزی یا چیزهایی؟
6ـ کدبندی ورمزگونه‌نویسی تجارتی با داروخانه ها، به منظور دورگردانی نسخه وتکرار اسم نویسنده، کسب اشتهار ازطریق Inversed Function ، آدم ازطریق خوش‌خطی اگر مشهور نشود، ازطریق بدخطی که می‌تواند.
7ـ آیا نویسنده هنگام نسخه‌نویسی ارادی یا غیرارادی، عارفانه مدهوش می‌شود، در عواملی ماورایی نفخه‌یی از نفخات کبریایی بر او وزیده، هاله‌ی قدسی بر سرش چرخیده، بیخودانه قلم برکاغذ می‌کشد؟
8ـ یا تشویق و اضطراب و پراکند‌گی ذهن، سرمست‌اش کرده؟ و قلمش را می‌چرخاند.

 حافظ آن ساعت که نظم پریشان می‌نوشت         طایرفکرش بدام اشتیاق افتاده بود

(یک معنای اشتیاق تشویق است).

شنیده بودم درجلو خان‌مسجدامام (مسجدشاه) تهران رقعه‌نویسی پنج‌قران می‌گرفت، برای مسافران و غربا نامه می‌نوشت. نامه هرجا می‌رفت کسی قادر به‌خواندن نبود. ناچار به‌خودش برمی‌گرداندند، پنج‌قران دیگر می‌گرفت و می‌خواند (بند6).
ملک‌الشعرای بهار درتوجیه خط کج معوج، پیچاپیچ خمیده و ناخوانا چنین سرود:

 چون کودکی صغیر که با خامه طلا             کج و مج خطی کشد به یکی صفحه کبود

 و نیز سالک یزدی از بی‌تابی سخن گفته:

کج مج می‌رود این چرخ مگر بی‌تاب است           پشت آینه افلاک مگر سیماب  است




تعداد بازدید : 1919

ثبت نظر

ارسال