بیثباتی وضعیتی در افراد الکلیک مزمن نیز شایع است، زیرا سیستمهای درگیر حفظ ثبات وضعیتی مغز آسیب دیده است. طی یک بررسی جدید روی آثار سیگارکشیدن مزمن بر ثبات وضعیتی، مشخص شده است که استفادهی مزمن از سیگار برسیستمهای تنظیمکنندهی ثبات وضعیتی،حتی در دورهی ترک تأثیر دارد.
نتایج این بررسی در ژوئن 2014 بهصورت آنلاین در نشریهی Alcoholism:Clinical & Experimental Research به چاپ رسیده است. براساس یافتههای روایتی و تجربی، بیثباتیهای وضعیتی درحالت چشمان بازوبسته در افراد الکلیکی که برای درمان رجوع میکنند به فراوانی دیده میشود. سایر محققانی که بهدنبال یافتن روابط میان سقوط و مصرف الکل بودهاند نیز افزایش احتمال سقوط را درافرادیکه دارای سابقهی مشکل شرب بودهاند گزارشکردهاند.
ارزیابی ثبات وضعیتی طی یکدورهی 8 ماههی ترک الکل با توجه به نرخ عود که حدود 60٪ بوده است کار کوچکی نبود. افزون براین باید آثار بالقوه مضر استفادهی همزمان از سیگار طی ترک الکل نیز درنظر گرفته میشد.
این بررسی، نخستین بررسی است که به ارزیابی آثار سیگارکشیدن بر تعادل در افراد شاهد سالم وابستهی غیرالکلی اقدام نموده است.
درآغاز انگیزههای سلامت عامه باتوجه به آثار سیگارکشیدن مزمن اصولاً به آثار منفی این کار برسیستمهای اندامی کلیدی معطوف بوده است مثل آثار مرتبط با کار کرد ریه اما در پژوهش حاضر یافتههایی بیشتر موردتوجه بوده است که انعکاسی از آثار منفی بر عملکرد عصبی رفتاری در آنها انعکاس یافته واین حدس را بهوجود میآورده است که بیماری همبودی شایع استعمال دخانیات مزمن و وابستگی به الکل، وقتی جدا از یکدیگر درنظر گرفته میشوند سبب تقویت میگردد.
دراین بررسی شرکتکنندگان بررسی وابستگی الکل ازیک درمانگاه سرپایی سوء مصرف مواد فراخوانده شده و شاهدان نیز از اجتماع برگزیده شدند. برای ارزیابی ثبات وضعیتی و تعادل، یک باتری آتاکسی در 115نفر سیگاری و غیرسیگاری الکلی و 74شاهد سیگاری و غیرسیگاری که الکل نمینوشیدند یا به مقدارکم مینوشیدند کار گذاشته شد. زیرگروه افراد الکلی در سه جلسه آزمون در دورهی ترک الکل شرکت داده شدند. 1هفته، 5هفته و 34هفته پساز ترک. همهی افراد شاهد فقط یکبار ارزیابی شدند و زیر مجموعهی شاهدان غیرسیگاری بعداز هفتهی چهلم دوباره آزموده شدند. با استفاده ازاین دادهها، مصنفان به آزمودن این مسأله پرداختند که آیا سیگارکشیدن درگروههای شاهد والکلی بر ثبات وضعیتی تأثیر داشته است و آیا سیگارکشیدن بر تغییرات ثبات وضعیتی ضمن پرهیز از الکل مؤثر بوده است.
یکی از یافتههای کلیدی آن بود که افراد غیرسیگاری الکل ترک کرده ازنظر مقیاس ثبات وضعیتی طی دورهی 8 ماههی پرهیز بهبود یافته بودند. درافراد ترک الکل سیگاری دراین فاصلهی مشابه زمانی، بهبودی قابلتوجهی دیده نمیشد. این امر حاکی ازآن است که مکانیسمهای عصبی و ادراکی مسوول ثبات وضعیتی تحتتأثیر سیگارکشیدن بودهاند و حتی پساز قطع مصرف مزمن الکل ادامه داشته است. این یافته برای درمان بالینی حائز اهمیت است زیرا سیگار کشیدن درافراد ترک الکل و درطول بهبودی از وابستگی الکل شایعاست.
مشخص است که سیستمهای مغزی زمینهساز ثبات وضعیتی بهویژه نسبت به آثار نورولوژیک الکل حساسند و این کار جدید حاکی ازآن است که این مناطق نسبت به سیگارکشیدن مزمن نیز بینهایت حساس میباشند. هنوز علت صحیح این امر روشن نیست که چرا پیشرفت کار با وخامت سیگارکشیدن در ارتباط است ولی با میزان الکل ارتباط ندارد. شاید این امر، علتی زیستشناسیک داشته باشد ازاین جهت که رابطهی میان سیکارکشیدن و ثبات وضعیتی قویتر از مصرف الکل و ثبات وضعیتی است. شاید یک علت روش شناسیکتر آن باشد که میزان وخامت سیکارکشیدن، مثلاً تعداد سیگاری که در روز کشیده میشود در شرکتکنندگان این بررسی دقیقتر ازمقیاس وخامت نوشیدن الکل است، زیرا درمورد الکل تعداد مطرح نبوده بلکه متوسط میزان شرب ماهانه درسال گذشته مطرح بوده است.
درافرادیکه الکل را ترککردهاند آسانتر میتوان مشخصکرد که دریک روز خاص چند سیگار کشیدهاند واین کار بامشاهدهی تعداد سیگارهای باقیمانده درپاکت سیگار بهراحتی انجــام میگیرد ولی درمـورد شــرب الکـل امکانپذیر نیست.
بهرغم مسایلی که ممکناست درمورد این اقدامات باقی بماند ولی تأکید براین است که سیگارکشیدن، مصرف مزمن الکل یا ترکیبی از این دو سبب بروز عوارض جدی سلامتی میشود. بسیاری ازاین عوارض مانند آزردگی کبد، سرطان ریه، مشکلات تنفس نسبتاً شناخته شدهاند اما باز هم پژوهش در این زمینه ادامه دارد تا طرق تازه و پر قدرتی را روشن کند که طی آن مصــرف سیگـار و الکـل بر مغـز اثـر میگذارند.
اکنون پژوهشهای بیشماری در زمینهی چگونگی و شدت مصرف بیرویهی مشروب و سیگار برمغز درحال انجام است. ضمن آنکه اخیراً طی یک بررسی همراهی میان سیگار کشیدن و احتمال بروز بیماری آلزایمر روشن شده است.
آثار منفی مصرف مزمن سیگار محدود به بیماری قلبوعروق یا سایر موارد کاملاً شناخته شده نیست. این آثار با مصالحهی فریبنده اما قابلتوجه عملکرد بنیادین مغز نیز در ارتباط است. برای شناسایی وسعت این کمبودها، جریان بهبودی و اختلافات فردی در تأثیرپذیری، لازم است کاری سیستماتیک انجام شود. با توجه به نرخ بالای مصرف سیگار در افراد دچار نابسامانی مصرف مواد، این گروه جمعیتی باید کانون کار بیشتر برنامهریزی شده باشند.
امید میرود این یافتهها سبب تشویق گروه درمان به استفاده از روشهای درمانی ترکسیگار در زمینهی ترک الکل شود. همچنین این امیدواری وجود دارد که افراد تحت درمان به مسألهی ترک سیگـار به عنوان راه کمک به تسهیل و سرعت گرفتن بهبودی خود توجه کنند.
ثبت نظر