توانائی در انسان ابعاد گوناگون دارد: توانائی جسمی، روانی، علمی، هنری، اداری و... همینطور ناتوانی بدنی نیز اشکال مختلف دارد.
در این نوشته میخواهم در مورد ناتوانیهای بدنی پزشکان کلامی چند بنویسم. این ناتوانیها بهویژه درسنین بالا شاخص میشود: ناتوانیهای استخوانیمفصلی، آرتروز ستونفقرات و دست و پا، بیماریهای مزاجی نظیر دیابت و نارسائیهای کلیه، کبد، ریه، مشکلات قلبی در انواع مختلف، کاهش قدرت بینائی و شنوائی و...
تصور فرمائید یک جراح نتواند مدت طولانی کنار تخت جراحی بایستد و یا پزشکی بهعلت مشکل پروستات نتواند ساعتها در مطب وکلینیک بنشیند! ویا مشکل شنوائی، ارتباط یک پزشک و بیمار را دشوار سازد و یا با کمشدن قدرت بینائی، نوشتهها و تصاویر همراه بیمار را نتواند بهخوبی بخواند و ببیند و یا یک پزشک بیهوشیدهنده بهعلت شروع آلزایمر، نوع و مقدار داروهای مصرف شده را فراموش کند و یا یک جراح ارتوپد بهعلت سابقهی انجام یک عمل قلب و داشتن چند استنت نتواند فشار کار را تحمل نماید و مثالهای متعدد دیگر...
متاسفانه در تمامی این موارد که به هرعلت ناتوانی سراغ ما بیاید حاضر به قبول آنها نبوده و عملاً از خودمان یک نوع عناد به خرج میدهیم و منکر آن هستیم که این ناتوانیها بهکار ما لطمه میزند! در حالیکه قبول این واقعیتها یک توانائی خاص لازم را دارد که بسیاری از ما پزشکان فاقد آن هستیم و تا آخرین لحظه حاضر نیستیم به ناتوانی خود اقرارکنیم.
پس اجازهدهید با تکرار عنوان مقاله «پذیرش ناتوانی،بزرگترین توانائی است» از خداوند بخواهیم چنین توانائی را بهما بدهد.
در خاتمه برای اینکه بعضی از خوانندگان گرامی با توجه به سن این راقم نگویند که واعظ غیرمتعظ شدهام به آگاهیشان میرسانم که باتوجه به ضعف چشم، چند سالی است که چاقوی جراحی را بوسیده و کنار گذاشتهام و احتمالاً به همین علت در آیندهای که چندان دور هم نیست این قلم را نیز ببوسم و نوشتن را ترککنم.
ثبت نظر