خبر بسیار تلخ و دردناک بود: دکتر رضا سلطانینسب استاد پاتولوژی در آمریکا درگذشت. من بهعنوان یکیاز دوستان، همکاران و بالاتر از همه همکلاسیهای او شاید آخرین نفری بودم که یــکهفته قبــلاز ترک کانادا ـ ۳۰ آبان1393ـ با او صحبتکردم و خداحافظی نمودم و او را مثل همیشه پایدار و سرزنده یافتم.
دکتر سلطانینسب انسانی بسیار سختکوش، مقاوم و با هوش و بخشنده بود، در روستایی اطراف کرمان ـ بهرام جرد ـ بهدنیا آمد. در نوجوانی بهعنوان سرجوخه ژاندارم وارد خدمت ژاندارمری شد و درهمان حال ادامهی تحصیل داد و توانست دیپلم دبیرستان را بگیرد. بهدنبال این موفقیت درسال1328 در کنکور دانشکدهی پزشکی تهران شرکتکرد و در دانشکدهی داروسازی قبولشد و هم زمان وارد دانشکده افسری گردید و یکسال درس داروسازی خواند...
اما او رویاهای بالاتری درسر داشت بدین سبب سال بعد با موافقت ارتش مجدداً در کنکور شرکتکرد و این بار وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران گردید و همین سال یعنی 1329 بود که ما افتخار همکلاسی و همشاگردی او را بهدست آوردیم.
در تمام شش سال از دانشجویان برجسته بود و مکرر مورد تشویق استادان قرارمیگرفت. درسال ششم دانشکده شاگرد اول شد و بههمینخاطر با بورس ارتش عازم آمریکا گردید و در رشتهی پاتولوژی که موردعلاقهی مفرطش بود ادامه تحصیل داد و به بالاترین سطح علم بافتشناسی و آسیبشناسی آن روز رسید.
درجات علمی و اقدامات پژوهشی او در آن دوران درحدی بود که از طرف کِنِدی رئیس جمهور وقت آمریکا مورد تشویق قرارگرفت و یک اتومبیل آخرین سیستم به او اهداشد و با همان اتومبیل به ایران بازگشت و پاتولوژی بهداری ارتش را با کمک همکارهمیشگیاش آقای دکتر ستایشگر بهحد کمال رساند. دراینزمان دانشگاه ملی ـ شهید بهشتی امروز ـ بهدنبال شکار استادان جدید بود و چون شهرت دکتر رضا سلطانی نسب را شنیده بودند سراغ او رفتند ولی ارتش، موافقت نمیکرد تا اینکه با فشار مقامات بالا قبولکرد که ضمن خدمت در ارتش، استادی پاتولوژی دانشگاه ملی را بهعهده بگیرد و چنین شد که ضمن سالیان متمادی توانست شاگردان بسیاری را که اکنون هریک استادی هستند تحویل جامعهی پزشکی دهد.
چندسال بعداز انقلاب بهعلت مشکلات خانوادگی متعدد عازم آمریکا شد و البته در آنجا هم مدت چند سال در امر تدریس پاتولوژی در یکیاز مراکز دانشگاهی آمریکا بهکار مشغول بود.
بعداز بازنشستگی کامل، بیشتر به شاعری که عشق دوم او بود پرداخت و اشعار بسیاری از او باقیمانده است که نمونههایی از آخرین شعرهایش را دراین مقاله ملاحظه میفرمایید.
چند هفته قبلاز ترک کانادا به من تلفنکرد و گفت شعری گفتهام که دلم میخواهد برایت بخوانم و تو آنرا یادداشت کنی...
اطاعت امر کردم ...
... و امروز آنرا برای چندمینبار میخوانم احساس میکنم که زمان پایان حیاتش را نزدیک میدانست. بهعلت طولانیشدن این نوشته، به چند خط اول و آخر آن سروده اکتفا میکنم. روح پیوسته شادش همیشه شاد باد.
یـــــک روز نــــهال و کـودکی طنازیــــم
یـــک روز بــــه عشق یـــــار دل می بازیم
یک روز جوان و سرخوش و چالاکیــم
پــــر جـــــرات و بــــــا اراده و بــــــی باکیــــم
دوران جـــوانی شد و پیــــری برسیـــــد
دل شورو شرش به رفت مو گشت سپید
* * * *
گفتم به دل خویش که زود است هنوز
خوش باش و مکن هراس در هر شب و روز
دل گفـــت روال روزگار اســـت چنیــــن
هر گـــــل که شکفت مــــی پلاسد به یقین
یک عمر طپیده ام به عشق تو و یـــار
امروز شــــدم خستــــــه و بــی تاب و قرار
دیگر نتوان طپید دائم شب و روز
در سیـــــنه تو کنم تــوقف یک روز
آن روز تــو جزء رفتگان می باشی
چون ذره خاک در جهان می باشی
نظرات
سعيد سلطاني نسب
4 سال و 4 ماه و 23 روز پیش
ارسال پاسخ
تشكر اقاي دكتر ...
دکتر محمد آهی
3 سال و 10 ماه و 22 روز پیش
دکتر سلطانی نسب، انسانی که دیگر تکرار نخواهد شد. بزرگمردی که برای کمک به دیگران از هیچ کوشش مادی معنوی دریغ نمی کرد. شهامت وی در راسخ بودن کلام، گفتن حق و... منحصر به فرد بود. اشک هایم توان بیشتر نوشتن ندارد
سعید سلطانی نسب
1 سال و 12 ماه و 0 روز پیش
روحش شاد و یادش گرامی عموی عزیزم
توفيق جوادزاده
3 سال و 10 ماه و 14 روز پیش
ارسال پاسخ
استاد دكتر سلطاني نسب عالمي فرهيخته و انساني بي نياز از ماديات دنيوي بودند . هميشه در رفتارشان عشق و محبت پدرانه موج ميزد . استاد بسيار دقيق و بسيار با هوش و نكته سنج بودند بطوريكه هيچ مطلبي حتي با گذشت زمان هم از خاطر ايشان محو نميشد . احترام به زمان و وقت شناسي از خصوصيات بارز استاد بود و از تمامي لحظات براي كار و تدريس استفاده مينمودند . تمامي هدف ايشان ارتقاء و تعالي دپارتمان پاتولوژي و افزايش شخصيت علمي و گروهي همكارانشان بود . از ايشان بسيار اموختم . استاد سلطاني نسب افتخار جامعه پزشكي ايران بوده و يادشان هميشه با ما خواهد ماند. روحشان شاد و قرين رحمت الهي
دکترمحمدحسن مصحفی
2 سال و 6 ماه و 16 روز پیش
ارسال پاسخ
باسلام خداوندرحمتش کند،ازشاگردان،دوستان وارادتمندان مرحوم پدرم ایت الله مصحفی کرمانی بود،فردی بسیارمتواضع وحق شناس بود،هوش سرشاروتواضع ومغتنم شمردن فرصتها همیشه زبانزدمرحوم پدربود. سال ۱۳۴۹ درتهران به اتفاق مرحوم پدرم،شبی درازمایشگاه،کوچه پشن قرارگذاشته بودندوپس ازاتمام کاربه منزلشان رفتیم،ضمن صرف شام ومرورخاطرات گذشته درخدمتشان بودیم،بعدهاهم چندین بارپدرم افرادمختلف راجهت راهنمایی ومعالجه خدمتشان معرفی می کردندوایشان باروی گشاده وباز،کمک می نمودند. اخرین بارهم که دیگرپدرم مرحوم شده بود،ایشان رادرسال ۱۳۷۷ درکرمان دانشکده پزشکی دیدم وموردتفقدایشان قرارگرفتم. خداوندرحمتشان فرماید
سهیل سلطانی نسب
2 سال و 4 ماه و 29 روز پیش
ارسال پاسخ
سلام ممنون جناب دکتر حسابی عزیز از بازگو کردن خاطرات زیبا از عموی فقیدمان و شناساندن روحیات و زندگی پرفراز و نشیب ایشان به دوستاران این فرد بزرگ و دوست داشتنی
سعدی کهنیم
2 سال و 2 ماه و 27 روز پیش
ارسال پاسخ
بنده هفتاد و یکساله هستم و در اواخر دهه شصت و بیشتر در دهه هفتاد ایشان استاد من بوده اند. او انسانی بی مانند، با سواد، با درک و مهربان و بخشنده و فعال و بطور کلی زبان و نوشتن من عاجز از بر شمردن صفات ارزنده ایشان است. من در ایران متخصص اطفال و خون و سرطان اطفال شدم ودر امریکا زندگی میکنم و در بسیاری از موارد بیاد ایشان میافتم. او همواره در قلب و مغز من است! روحش شاد.
آرش رشیدی
2 سال و 1 ماه و 27 روز پیش
ارسال پاسخ
عزت و ذلت دست خداست . تک فرزند و یتیم و تنها در دل کوه های حسین اباد بهرامجرد. تنها میتوان گفت ارتش تک نفره گرگ دشت های باز.
الیاس زرگر
2 سال و 1 ماه و 3 روز پیش
ارسال پاسخ
از شنیدن خبر تلخ عروج ابدی بزرگمرد عالم پزشکی ، دانشمند فرهیخته ، استادی بی بدیل ، حافظه ای قوی که از دیار کرمان برخاسته بود و استاد ممتاز دانشگاه ملی ایران زنده یاد دکتر رضا سلطانی نسب که افتخار شاگردی آن انسان والامقام در دروس جنین شناسی و آسیب شناسی در دانشکده پزشکی را داشتم سوگوار شدم . بخانواده آن عزیز سفر کرده و جامعه پزشکی تسلیت میگویم الیاس زرگر
دكتر علي نيكزاد درماتولوژيست
1 سال و 0 ماه و 0 روز پیش
ارسال پاسخ
امروز بعد از حدود ٤٧ سال ناخوداگاه به ياداستاد دكتر سلطاني نسب در كلاسهاي جنين شناسي و پاتولوژي دانشگاه ملي ايران افتادم استاد انساني مهربان دانا و به غايت مسلط به علم پاتولوژي بودند كلاسهاي درس ايشان به گواهي همه شاگردان استاد هميشه مملو از دانشجو كه سر تا پا به سخنان استاد گوش فرا ميدادند او افتخار جامعه پزشكي ايران بود خدايش بيامرزد يادش هميشه در دل شاگردانش زنده خواهد ماند علي نيكزاد
سهاره بشیری بد
11 ماه و 26 روز پیش
ارسال پاسخ
چه قدر تلخ و حزن انگیز است فقدان این استاد و انسان برجسته. همیشه از عمه ام ( دکتر زهرا علی بابایی _ صریحه ) که از شاگردان پیشین ایشون در دانشگاه ملی بودند حکایت ها از منش و انسانیت و علم و مهربانی این بزرگوار شنیدم و گویی آن دوران رو در ذهنم و رویاهای دست نیافتنی ام زندگی کردم. من در نقش شونده شیفته ی این انسان ناب شده بودم. چه فقدان تلخ و سختی
ذبیح اله طراحانی متخصصENT
5 ماه و 1 روز پیش
ارسال پاسخ
من ورودی ۵۵دانشکده پزشکی دانشگاه ملی هستم دریغ وصد افسون از ارتحال استاد فرزانه استاد سلطانی نسب اتسانی به تمام معنی عالم دانا مودب خوش برخورد بدون اغراق از برجسته ترین اساتید پاتولوژی ایران بودن کلاس درس استاد مملو از دانشجویان که با کمال ومیل واشتیاق سرکلاس حضور میافتن وبه صحبت های شوا ساده ومفید استاد گوش میدادند نام ویاد استاد فرزانه جاودانه است روحش شاد در پناه حق.