ضربآهنگهای زندگی در کرمهای انگلی
بعضیاز کرمهای انگلی دارای ساعتهای بیولوژیکی منظم هستند. از آن جمله کرم اکسیور استکه عامل بیماری کرمک میباشد. این بیماری در بچههای زیر 5 سال و گاه در نزد بزرگسالان نیز شایع میشود. انگل عامل این بیماری با تاریکشدن هوا خود را به آنوس (Anus) بیمار نزدیک میکند تا اکسیژنگیری نماید. با روشنشدن هوا، انگلها دوباره به درون روده مهاجرتکرده و تا شب بعد، در روده مشغول تغذیه میشوند. در واقع این کرم با وجودیکه در محل تاریک روده زندگی میکند اما دارای ساعتبیولوژیکی دقیقی است که شب را از روز تشخیص میدهد.
ضـرب آهنـگهای زنـدگی در حشـرات:
زندگی بسیاریاز حشرات دارای ضربآهنگهای بسیار منظم است. نمونه بارز آن را میتوان در زنبورعسل یافت. این حشره تمام فعالیتهایش دارای ضربآهنگهای بهطور کامل مشخصی است.
ملکه در اردیبهشتماه (در شرایط آبوهوایی تهران) برای جفتگیری، که لازمهی بقای جانور است پرواز و انتخاب جفت میکند. در همین زمان کارگران سلولهای موم سازشان فعالشده و برای ترمیم قسمتهای آسیبدیده کندو، موم لازم را میسازند و بعداز زمانی کوتاه این سلولها در زنبور کارگر بهطور موقت از فعالیت باز میایستند. اواخر اردیبهشت تا اوایل خرداد ماه، جامعه درون کندو اگر با کمبود جا و فضای حیاتی و تراکم جمعیت روبرو شود، بنابه تصمیم کل کندو، (نه تصمیم ملکه) به دو یا سه قسمت تقسیم و افراد اضافی همراه با ملکه پیر کندو را ترک میکنند. از اواخر شهریور و اوایل مهر، قتلعام بیرحمانه زنبوران نر بهوسیلهی کارگران انجام میشود. بهطوریکه در اواخر مهر، حتی یک زنبور نر در هیچ کندویی سالم نخواهد بود.
بعداز قتلعام نرها: بلافاصله پاکسازی کندو از لاشهی زنبورهای نر انجام میشود. در اوایل پاییز غدههای مومسـاز زنبورهای کارگـر دوباره فعالشده و اینبار غدهها
مادهی سیـاهرنگی بهنام بَرِموم
(Bar mum) یا وَرِموم (War mum) میسازند. با این ماده است که کندو تعمیر و درزها و شکافها مرمت، در ورودی کندو تنگتر و منافذی که موجب ورود هوای سرد است گرفته میشود. زیرا جامعهی زنبور میداند که سرمای سخت زمستان در پیش است و این رفتارها همیشه بهدقت و در زمان خاص انجام میشود. درواقع تمام اعمال حیاتی زنبور، یعنی عمل جفتگیری، ترشح موم از بزاق زنبوران کارگر، هجرت زنبوران اضافی که منجر به افزایش تعداد کندو میشود، نرکُشی و ترشح وَرِموم، همه دارای نظم خاص است و مطابق ساعتهای بیولوژیکی انجام میشود.
ملخ مرسن و مورچهیپَردار و موریانه... همه دارای ساعتهای بیولوژیکی شناختهشدهاند و روی آنها مطالعات زیادی شدهاست. برای مثال ملخها پساز تکثیر در یک منطقهی خاص، بهخاطر دستیابی به غذای بیشتر و فضای بازتر، در زمانی ویژه مهاجرت میکنند و مدتی قبلاز حرکت دستهجمعی، تعدادی که باید مهاجرتکنند بدنشان کشیدهتر، ظریفتر و بالشان بزرگتر میشود و آنها که باید در محل باقیبمانند آناتومی بدنشان تغییر نمیکند. ملخهای تغییرشکلیافته که آمادگی پرواز طولانی را دارند در یک لحظه معین که مطابق ساعتبیولوژیکی درونیشان است، یکمرتبه به پرواز درمیآیند و هیچیک از تغییر شکلیافتگان، از کوچ باز نمیماند.
ضـربآهنگهـای زنـدگی در حیوانات خونگرم:
در حیوانات خونگرم، ساعت بیولوژیکی اساس حیات است. در اینمورد به یکی دو مثال بسنده میکنیم.
خرسقطبی با آغاز فصل زمستان به خواب عمیقی فرومیرود و این خواب طولانی تا آغاز بهار ادامه دارد. دراینمدت طولانی سوختوساز حیوان بهحداقل میرسد.
خفاش باوجوداینکه حیوانی کور است و روشنایی و تاریکی برایش مفهومی ندارد، اما پرندهی شبپرواز است، به مجرد تاریکشدن هوا از لانه بیرون میآید و به شکار شبانه میپردازد و موشکور هم دارای چنین خصوصیاتی است. اکثر حیوانات خونگرم، فصل جفتگیری مشخصی دارند و قبل و یا بعداز فصل مشخص، قادر به جفتگیری نیستند (درواقع ترشح و پُرکاری غدد منیساز دارای نظم آهنگینی است) مرغان مهاجر، مثل انواع سار، مرغابی و چلچله با عوضشدن فصول، راهی مناطق سردسیر یا گرمسیر میشوند و با طی مسافت چندصد کیلومتری خود را به منطقهی موردنظر میرسانند. درواقع میدانند که چهزمانی درکجا باشند تا در فصل موعود به ییلاق یا قشلاق خود برسند و این محاسبات عملی نیست مگرآنکه بپذیریم حیوانات دارای ساعتبیولوژیکی هستند.
ثبت نظر