به جستجوی تو
بر درگاه کوه می گریم
در آستانه دریا و علف
به جستجوی تو
در معبر بادها می گریم
در چارراه فصول
در چارچوب شکسته پنجرهای
که آسمان ابرآلود را
قابی کهنه میگیرد
...
به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تا چند
تا چند
ورق خواهد خورد؟
جریان باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهر مرگ است
و جاودانگی رازش را
با تو درمیان نهاد.
نامت سپیده دمی است
که بر پیشانی آسمان می گذرد
پس متبرک باد نام تو
«ا.بامداد»
پگاه تیرهی دوازدهم شهریور۹۳، لحظهی برهم نهادن ابدی پلکهای عاشقی خستگیناپذیر بود. مردی از تبار عاشقان پاکباختهی ایرانزمین که طول زندگی کوتاهش سراسر عشق به سرزمین، به مردمان و بهویژه به بیماران خود بود و الحق دراین طریق عاشقی هیچ کم نگذاشت و جان را به تمامی دراین راه نثارکرد.
یکسال از آن روز با تلخی و اندوه و با بیم و امید در «پزشکیامروز» گذشت. با این بیم دردل که «پزشکیامروز» پساز این پدر دلسوز که همواره نگران انتشار هرچه بهتر و پُربارتر آن بود، به چهراهی خواهد رفت؟ ازسویدیگر امید به همراهی و همکاری و پشتیبانی بیدریغ همکاران فرهیخته و ارجمندی که «پزشکیامروز» را تنها نخواهند گذارد. در گذر این یکسال پراندوه آرزوی پیمودن شایستهی راه آن عزیز پروازکرده را در دل میپروراندیم که داشتن چشم امید به عنایت همکاران گرامی، بهحق امید بهجایی بود و این عزیزان نشریهی خودشان را تنها نگذاشتند و دست مرحمت پُربرکتشان همواره بر سر ما بود که امید است همواره چنین بادا.
لازم به تأکید است که دراین یک سال با کوشش خستگیناپذیر فرزند خلف آن پدر نازنین، مهندس اردوان سیفبهزاد نشریهی شما توانست دست بر زانوهای خود گرفته و کمر راست نماید و با انتشار منظم بهدست همکاران ارجمند برسد که بیرنج شبانهروزی این بزرگوار، این محال ممکـن نمـیگشت ولاغیر. با طلب غـفران و آرامـش جاوید برای زندهیاد «دکترفرخسیفبهزاد» با سلطان سخن شیراز همراه شویم، یاد او را همیشه گرامی داریم؛
وز شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
دست حق همراهتان
ثبت نظر