یک سال پیش، در اولین ساعات بامداد روز چهارشنبه دوازدهم شهریورماه،پزشک فرزانهای درسن شصتوچهار سالگی بدرود زندگی گفت و دوستان و شاگردان و بیماران خود را برای همیشه از فقدان خویش سوگوارکرد. در یکسال اخیر دوستان و همکاران ایشان مطالب فراوانی دربارهی دانش و فضایل و سجایای اخلاقی شادروان «دکتر فرخ سیفبهزاد» نوشتند.
من نیز در طی دو یادداشت جداگانه، اندکی از آن چه دربارهی ایشان میدانستم، به رشتهی تحریر درآوردم، اما با شناختی که درطی چهارده سال آشنایی با استاد دکتربهزاد بهدست آورده بودم، فضای محدود هفتهنامهی نشریهی «پزشکیامروز» جوابگوی بیان اوصاف ایشان نبود و نوشتههایی که دربارهی استاد منتشرشد، بحر در کوزه ریختن بود.
استاد «دکتر فرخ سیفبهزاد»، شصتوپنچسال پیش در تهران به دنیا آمد. شخصیت دکتر بهزاد در همان سالهای اولیهی زندگی بهدرستی شکلگرفت و در سالهای بعد بهسوی کمال رفت. او در مسیر پویندگی و تکامل و بالندگی، دوران نوجوانی و جوانی را طیکرد و با آگاهی برای خدمت به خلق رشتهی پزشکی را به پایان رسانید.دکتربهزاد، نهتنها پزشکی حاذق، معلمی دلآگاه، انسانی فاضل و وارسته و دوستی صمیمی و خیرخواه و پدری مهربان بود، بلکه نویسنده، محقق و مترجمی توانا و صاحب سبک بود که کتابها و مقالههای فراوانی را تألیف و ترجمهکرد.
کتابهای چگونه خدا را بشناسیم، شستشوی مغزی، تیام و روانکاوی، اصول انرژی درمانی بهروش ریکی، بدن مرد، پزشک و روح، بازگشتبهزندگی، تعبیرخواب، بیماریهای پوست، نیروهای فوقطبیعی، شفایمعنوی، آرامشدرون، گیاهان معجزهگر، راهرفتن و مراقبه؛ راه درازی که به شادی میانجامد و چند کتاب دیگر، ازجمله کتابهایی است که توسط ایشان ترجمهشده و انتشار یافتهاست. علاوه برکتابهای متعدد، صدها مقالهی علمی و آموزشی نیز از شادروان دکتربهزاد، چاپ و منتشر شدهاست.
عشق به جامعه، عشق به دانش و آموزش و عشق به وطن، خمیرمایهی استاد بهزاد بود. او با عشق و تفکر و خلاقیّت هم بیماران را درمان میکرد و هم بهطور خستگیناپذیریمینوشت و آموزش میداد. در کنار انواع خدماتی که ارائه میکرد، انتشار نشریهی «پزشکیامروز» نیز وجههی همتش بود. همانطور که در شمارهی1052 این نشریه، که به مناسبت بیستوپنجمین سال انتشار هفته نامهی «پزشکیامروز»، منتشرشد اشارهکردم، شادروان دکتربهزاد در تیرماه1370، مصادف با عید سعید غدیرخم، یاعلی گفت و کاری را آغـــازکرد که به بــاور عدهای ناشــدنی مینمود. آن روز، «دکتر فرخ سیفبهزاد»، به یاری علی، کمر همت بست و برای انتشار اولین شمارهی نشریهی «پزشکیامروز» نوشت:
«شمارهی اول نشریهی «پزشکیامروز» را بانام آفرینندهی عشق و شکلدهندهی ایمان آغاز میکنیم که گفته است : وَمَا خَلَقْتُ الْجِـــنَّ وَالْإِنـسَ إِلَّا لِیَــعْبُدُونِ (من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه پرستشم کنند). اولین شماره را از سر ارادت و با عشق به خدا، عشق به میهن، عشق به کار، عشق به آموختن و عشق به... آغاز میکنیم».
نهالی را که دکتربهزاد، در بیستوپنج سال پیش با عشق و خرد و فروتنی عارفانه و درویشی خاص خود غرس کرد، با همکاری و آبیاری نویسندگان و پزشکان دانشمند و فرهیخته، به درختی بارآور تبدیلشد که میوهی شیرین آن شماره ۱۰۶۱ نشریهی «پزشکیامروز» میباشد. امید است دوستان و همکاران و نویسندگان دانشپژوه، همچنان با نوشتههای عالمانهی خود، بر غنای علمی این نشریه بیافزایند.
در پایان این یاداشت میل دارم بهخاطرهای از دیدار سه سال پیش خود با دکتربهزاد اشارهکنم:
پساز سالها، که بهعلت مسافرت و اشتغال سنگین از دیدار دکتربهزاد محروم بودم، کتاب «گلبانگ سربلندی» خود را که تازه منتشر کرده بودم برایشان فرستادم و چند روز بعد به دیدارشان در دفتر نشریه رفتم. با چهرهی مهربان و متبسم به استقبالم آمدند و فرمودند کتاب را خواندم، لذتبردم و در نشریه نیز معرفیکردم و از خدا خواستم به همهی ما توان عشقورزیدن را بدهد. آنگاه این دو بیت را خواندند:
عشق جوشد بحر را مانند دیگ
عشق ساید کوه را مانند ریگ
عشق بشکافد فلک را صد شکاف
عشق لرزاند زمین را از گزاف
ثبت نظر