همکار عزیزمان جناب آقای ایرانزاد مطلبی را تحتعنوان «خاطرهی فراموش نشدنی» مطرحنمود که طی آن یکیاز دوستانشان جهت بیماری که اولین مراجعه را داشته، بدون معاینه نسخه و دستورات ارائه کرده بود و نظر همکاران را جویا شده بودند.
این عمل در چهار چوب متهم است، زیرا ارائهی کار معیوب علاوهبر خسارت به گیرنده، ارائهدهنده را نیز خوار و خفیف مینماید ولی ازطرف دیگر، مراجعه به پزشک آداب و فرهنگی را میطلبد که هم بیمار باید آنرا رعایت نماید و هم پزشکان در آموزش و اشاعهی آن باید خود را مسئول بدانند؛ خصوصاً امروز بهعلت عواملی مانند بیمهها و مراکز واسطهای ارجاع بیمار، عملاً حقانتخاب از بیمار سلب شدهاست و او اجباراً باید پزشک معینی را بپذیرد و درنتیجه ارتباط عاطفی بیمار و پزشک دستخوش تهدید قرارگرفته است.
بهعنوانمثال آیا درمورد بیماری که با کولهباری عکس و آزمایش وارد مطب شده و اینگونه شروع میکند که «من پیش خیلی از پزشکها رفتهام و حالا گفتم سری هم به شما بزنم» و آن کسی که در معیت یک بیمار آشنای قدیمی و با روییگشاده مراجعهنموده جو عاطفی همسانی ایجادمیشود...؟ هرچند وظیفه حکم میکند که بیمار اول را مجدداً ارزیابینموده و درصورت قابلیت تفهیم ارزشها و شناخت خدمات مطلوب، ضمن پیگیری کلاسیک بیماریاش، فرهنگ برخورد با پزشک و ایجاد فضای اعتماد را هم به او آموزشداد.
آنچه مسلم است در بین پیشکسوتان ما آنهایی الگو شدهاند که بدونمقایسهی خود با دیگر طبقات و رفاه آنها و فارغ از فشارهای سیاسی و اجتماعی، در حفظ مبانی اخلاقی و اعتقاداتشان نیز ثابتقدم بودهاند.
من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش
چون به فکر سوختن افتاده ای مردانه باش
ثبت نظر