در سال۱۹۷۱برای اولینبار شرمن به بررسی دقیقتر سوژههایی پرداخت که درشرایط خلسههای بسیارعمیق هیپـنوتیزمی قرار گرفتهبودند. خلسههایی خیلی عمیقتر از آنچه که معمولاً در جریان اقدامات درمانی با هیپنوتیزم پدید میآیند. سوژهها پس از استقرار در اینشرایط، تجربیات مبهم زمان خلسهی عمیق خود را به اینصورت بیان میکردند:
* احساس همه چیز بودن
* احساس یکی شدن یا وحدت با همهچیز
* از دست دادن آگاهی از هویت خویش (فنا)؟
* عدم قدرت درک «خود» خودّیت و منیّت
* فقدان تمام افکار و تصاویر ذهنی
همانگونه که شرمن دربارهی این سوژهها اظهار میدارد: «این افراد از نهایت مرزهای هرگونه طرح شناختی که آنان را به عنوان یکانسان و یک هویت مشخص معرفی میکنند، گذر و عبور کرده و دیگر هیچگونه جدایی را بین خود و دیگران، بین خود و محیـط اطراف را نمیشناسند و درک نمیکنند. گویی آنان از این مقولات هم گذر کردهاند. آنچه که دراین وضعیت برای آنان باقی میماند، یک آگاهی ناب واحد و غیرقابل تجزیه و تمایز است. آگاهی از این «وجود خالص و ناب» است که از طریق آن، سالک یا عارف خود را یکسان و همانند با همه چیز در کائنات درمییابد.
یک چنین حالتی به نظر میآید که شبیه به حالت «ساتوری» بوده باشد که رسیـدن به آن، هدف سالکان و عارفـانی است که در طریـقت «ذِنمدیتیشن» یا [سیر و سلوک عارفانه به روایت عارفان یا سالکان شرق آسیا] طی طریق و سلوک میکنند و برای اولینبار واتس به معرفی و تشریح علمی آن پرداخت. درساتوری این هدف وجود دارد که عارف به قیمت از دستدادن هویت فردی خویش[فنا]، با پیوند و یکی شدن با کائنات، به بقای ابدی دست پیداکند.
رسیدن به چنین حالتی از عمق خلسه بسیار بسیار به ندرت دستیافتنی است و تنها افراد نادری که دارای استعداد یا قابلیت هیپنوتیزمپذیری بسیار بالایی هستند، پس از یک جریان خستهکننده و طولانی از القای خلسه و عمیقترشدن استادانه و ماهرانه، ممکن است به آن برسند. ما، معمولاً در جریان کاربرد هیپنوتیزم درمانی هرگز به این حالات برخورد نمیکنیم. آنچه که در بالا ارائه شد، قسمتهایی از کتاب روشهای هیپنوتیزم درمانی تألیف جانواتکینس رئیس سابق انجمنبینالمللیهیپـنوتیزم تجربی و بـالیـنی(ISCEH) است که امیـد فـراوانی میرود تا در پایان تابستان داغ 1394، با ترجمۀ اینجانب از سوی مؤسسهی انتشارات اطلاعات چاپ و منتشر شود. او درکتاب بالا اعلام میدارد: «در هیچ شرایطی از تجربیات اینجانب[واتکینس]، هرگز با بیماری مواجه نشدهام که حتی در درجات بسیار عمیق خلسه، به مرز یا محدودهی قطع ارتباط کلامی با من برسد.»
چند خاطرهی کوتاه
درسال۱۳۵۴خورشیدی که برای طی یک دورهی آموزشی یا فرصت مطالعاتی به دانشکدهی بهداشت دانشگاه هاروارد رفته بودم، مراحل پایانی پژوهشهای ۳۰سالهی دکتر بنسن استاد بیماریهای قلب دراین دانشگاه بود که بهصورت خلاصه به آثار درمانبخش مدیتیشن یا مراقبه روی کالبد انسان از جمله برای درمان پرفشاری خون بر اثر استرس، نوید میداد. نتیجهی این پژوهشها درکتابی با حدود 200صفحه با عنوان عکسالعمل ریلاکسشدن چاپ و منتشر شد که درتمام یا بسیاری از کتابهایی که راجع به مضامین استرس، وانهادگی، سیر و سلوک عارفانه، ذِن، ذن مدیتیشن و بالاخره هیپنوتیزم در محافل علمی جهان صحبت میشود، بهاین کتاب اشاره یا ارجاع داده میشود. این کتاب دو سال کتاب شمارهی1 دربین ۱۰کتاب بسیار پرفروش آمریکا و سالیان درازی در بین 10کتاب پرفروش آن کشور قرارداشت. این کتاب توسط اینجانب ترجمه و از سوی انتشارات نسل نواندیش چندبار با تیراژ بالا به چاپ رسیده است. در این کتاب، اینگونه اظهارنظر شده که تمام مضامین به ظاهر متفاوت هیپنوتیزم، خود هیپنوتیزم، مدیتیشن یا مراقبه، ذِن مدیتیشن، مدیتیشن به روایت سالکان شرق آسیا و در نهایت سیر و سلـوکهای عـارفانه یا صوفیانه نوعی از مدیتیشن استـکه در طی آن تمام عـارفان یـا صوفیـانی که در وضعیت مربع = چهار زانو = وضعیت لوتوس ـ مینشینند و بهصورت زیاد یا کثیر بهتکرار ذکر خفی میپردازند، همه به یک عکسالعمل یکسان از آرامش جسمی میرسند که به آن میتوان مدیتیشن یا مراقبه هم خطاب کرد. بیاییم و بیان افصحالفصحا را در مقدمهی گلستان که به توصیف بسیار دقیق مراقبه میپردازد، یکبار دیگر با نگرشی متفاوت بررسی کنیم:
[یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده و در بحر مکاشفت مستغرق شد، آنگاه که از این حالت باز آمد، یکی از دوستان بهطریق انبساط او را گفت: از آن بوستان که بودی، ما را چه تحفه کرامت آوردی. او گفت: بهخاطر داشتم که چون بهدرخت گل رسم، دامنی پرکنم هدیه اصحاب را، چون برسیدم، بوی گلم چنان مست کرد، که دامنم از دست برفت.]
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کانرا که خبر شد، خبری باز نیامد
برای اولینبار، شادروان «دکتر فرخ سیف بهزاد» بنیانگزار نشریهی پزشکی امروز که همیشه در تعقیب نام این نشریه، بهقول سعدی ذکر جمیل علمی هم میآید، متوجهی این نکته شد که آنچه در سطور بالا در داخل کادر قرارگرفته، توصیف دقیق افراد صاحبدلـ کسانیکه از قدیم کوشش میکردهاند که در سطح آگاهی متفاوتی قراربگیرندـ است که سر به جیب مراقبت فرو بردهـ همانگونه که در مجسمههای بودا دیدهام، یعنی با پایین آوردن سر، چانه بهجیب یا یقه فرو رفتهـ و در این حالت بسیاری از افراد ممکن است به ادراکات یا مکاشفات شگفتانگیزی در شرایط خلسه فرو روند که اشپیگلها (پدر و پسر) درکتاب خلسه و درمان بهصورت مبسوط به شرح آن پرداختهاند. عارفان و سالکان در این حالات شگفتانگیز با منطق خاص خلسه، از حوزهی هوشیاری متعارف خارج میشوند و دیگر نمیتوانند با بیان و کلام متعارف، ادراکات و احساسات خود را که معمولاً در راستای باورها و تعالیمی است که قبلاً گذرانده و توسط پیر راهنما یا پیر طریقت قبلاً به آنها گفتهشده است بیان نمایند. این شهودها قابل بیان و درصورت بیان، معقول و گاه مشروع بنظر نمیرسند و به یک بیـان، شطحیـات یا مطالب جنونآسا یا از جنس آن هستند. عارف چنان از این مشاهدات حالت نشئه و مستی پیدا میکند که دامن از کف میدهد و به عبارت دیگر حالی به حالی میشود. عارفان در طول تاریخ یادگرفتهاند که اگر نخواهند به آن نوع از عروج از نوع منصور حلاج برسند، بهتر است راز دار باشند و شاید سبیل یا شارب کلفت و آویزان استعارهای از این مضمون باشد که کسانی که از عالم معنی یا عالم غیب به خبری میرسند، نباید آنرا بیانکنند. هرکه را اسرار حق یا اسرار اهل حق آموختند، باید مهر بر لبان بنهند و یا دهانشان را اگر نمیدوزند،ببندند.
امیدوارم در مؤسسهی انتشارات اطلاعات،آقای حمید ایراندوست که هم تحصیلات روانشناسی داشته و هم به استناد انتشار کتابهای متعدد، ادیبی فاضل و به اعتبار انتشار ۷جلد کتاب نامهی ایران، محققی است که بیشتر از سن و جوانیش توانا است و هم دوستدار انتشارات بیشتر کتاب در انتشارات اطلاعات و بیشتر کتابهای نوین هیپنوتیزم در انتشار مکرر و یا چاپ اول از عنایت او بهره گرفتهاند، درکتاب بسیار فاضلانه، ادیبانه و متفاوتی که در شرح و سادهنویسی گلستان سعدی نوشتهاند، اگر مطالب بالا را مطرح، معقول و مقبول میدانند، دراین کتاب نفیس خود وارد کنند که من صادقانه زمانی که دوستان و بستگان بهغربت رفته، کتابهایی را از من میخواهند که بوی ادب و عرفان ایران را بدهد، این کتاب و دو جلد کتاب حافظ شیرین سخن از آثار استاد فقیدمحمدمعین را برای آنان میفرستم.
ثبت نظر