اگر به کتاب فرهنگفارسی مراجعه شود میتوان دربرابر کلمهی خستگی واژههایی مانند فرسودگی، دردمندی، آزردگی و رنجدیدگی را مشاهدهکرد. در محاوره و زبان مردم عادی نیز خستگی شامل همهی انواع آن میباشد. اما در زبان علمی، خستگی میتواند درپی عامل جسمی و درواقع فیزیولوژیک عارضگردد و یا متأثر از عواملروانی و عاطفی ایجاد شود.
تردیدی نیست که سلامت جسمی انسان با سلامتروان او ارتباط نزدیک دارد. اختلال در یکیاز آنها سبب مختلشدن کار طبیعی دیگری میگردد. برای مثال فردیکه از میگرن رنج میبرد، ممکناست در دور معیوب ناشیاز آن قرارگیرد و از فشارهای جسمی و روانی در رنج باشد.
استرس، نگرانی، ترس و دلهره سبب کشمکشهای روانی و خستگی مزمن میگردد و موجب کاهش کمیت و کیفیت نتیجهی کار شده و کار را بهصورت یک گرفتاری نامطلوب در میآورد. درواقع این استرسها، اضطرابها و فشارهایروانی ممکناست سلامت جسمی فرد را نیز مختلساخته و با ایجاد بیماریهای مختلف سبب ایجاد دور باطلی در شخص گردند. اختلالهایی مانند خستگی، بیخوابی، کمخوابی، سردرد، مشکلات گوارشی، ازدیاد فشارخون و حتی بیماریهای قلبوعروق میتوانند ناشیاز اضطراب یا افسردگی باشند.
یکیاز نویسندگان در کتاب خود نوشته است؛ زندگی روزانهی انسان امروزی هرگز تا این اندازه خستهکننده نبوده است. انسان امروزی، بهویژه کسانیکه در شهرهای بزرگ و پیشرفتهی صنعتی زندگی میکنند، از خستگی رنجمیبرند که در ۸۰درصد از موارد نیز خستگی آنها روانی است. بیشتر این مردم خانه و کاشانه دارند، مالک اتومبیل و وسایل راحت برای زندگی هستند، از درآمد خوب برخوردارند و حتی امکان استفاده ار تعطیلات و انواع تفریحات را دارند، اما همواره احساس خستگی میکنند.
نکتهی مهمی که دراینجا باید به آن اشارهشود این است که کوفتگی عضلانی و خستگی جسمی را نباید مانند خستگی مزمن روانی مهم دانست. هنگامی که یک کشاورز یا کوهنورد و یا سوار کار از خستگی ناشیاز کارخود شکایت میکند، مفهومش این است که با استراحتی در کنار آتش و یا تغذیهی خوب و خواب شبانهی مناسب، خستگیاش برطرف میشود. اما زمانیکه یک بازرگان یا مدیر یا کارمند یا آموزگار و مانند این اشخاص میگوید هرروز خستهتر میشود، مفهومش این است که او دچار خستگی عصبی شده است که حتی ممکناست بهصورت مزمن درآمده باشد. محیط شهرهای بزرگ به سبب آلودگیهوا، سرعت تکنولوژی، فشارهای همهجانبهی زندگی ماشینی، غذاهای آماده ( فستفود) و دهها عامل دیگر به قدرت سازگاری و همسازی اشخاص صدمه میزند و آنها را با انواع نگرانی و دلواپسی و اضطراب و افسردگی و درپی آن بیماریهای جسمی مانند زخممعده، ازدیاد فشارخون، بیماریهای دیگر و خستگی مزمن دستبه گریبانمیسازد.
با ارزیابی بیماریهای روانتنی یاسایکوسوماتیک (Psychosomatic)، میتوان بسیاریاز بیماریهای جسمی را مشاهده کرد که بهعلت وجود ترس و نگرانی، استرس، اضطراب، افسردگی و فشارهای روانی ایجاد شدهاند. یکیاز پژوهشگران ادعا کرده است که تقریباً هیچ بیماری و عارضهای را نمیشناسد که حالتهای عاطفی و هیجانی در آن جایی نداشته باشد. ازدیاد فشارخون، زخممعده و دوازدهه، دردهای زمان قاعدگی، بینظمیهای قاعدگی و وقفهی عادت ماهانهی زنان، ریزشمو، کهیر، اگزما، خارش، بیاشتهایی، پُرخوری، سردرد، خستگی و اختلالهای متعدد دیگر میتوانند درپی استرس هیجانی و حالات عاطفی ایجاد شوند. این اختلالها همان بیماریهایی هستند که زیرعنوان سایکوسوماتیک بررسی میشوند. هیجانهای شدید میتوانند تعادل و نظم ارگانیسم را برهم بزنند و در افراد مستعد، اختلالهای عضوی ایجاد نمایند.همانطور که اشارهشد، خستگیهای ناشیاز کارهای سنگین بدنی مانند باغبانی، شنا، دوچرخهسواری، اسبسواری، کوهنوردی، بنایی، نجاری و مانند اینها که زیرعنوان خستگی جسمی شناخته میشوند، با استراحت و خواب کافی برطرف شده و نه تنها اثر سویی باقی نمیگذارند، بلکه پساز استراحت کافی، فرد احساس نشاط و آسایش نیز میکند.
خستگی ناشیاز برخی بیماریها مانند بیماریهای عفونی نیز میتواند پساز سپریشدن دورهی بیماری و نقاهت، برطرف شود و اثر خاصی نیز باقی نگذارد.
آنچه در بحث خستگی خیلی اهمیت دارد موضوع خستگی مزمن است که زیرعنوان سندرم خستگی مزمن و یا نشانگان خستگی مزمن (Chronic fatigue syndrome) بررسی میشود. بدیهی است بسیاری از افراد درطول زندگی خود احساس خستگی کردهاند و میدانند خستهبودن یعنی چه. معمولاً اشخاص درپی کارهای روزانه، برخورد با تضادهای معمول، کمخوابی و بیخوابی احساس خستگی میکنند اما خستگی آنها زودگذراست و پساز استراحت یا تفریح و برطرفشدن مانع، میتوانند به خوبی رفع خستگی کرده و شادی و نشاط احساس نمایند. اما در خستگی مزمن، وضع بهگونهای دیگر است. در نشانگان خستگی مزمن(CFS)، مجموعهای از نشانهها خودنمایی میکنند که میتوانند به ناتوانی و انزوای فرد منجر شوند. این نشانهها را میتوان بهصورت تب خفیف (درحد زیر 38درجه) یا لرز، ضعفعضلانی، درد یا احساس ناراحتی درماهیچهها، درد مفاصل بدون نشانههای التهاب، عدم تمرکز فکری، افسردگی، منگیوگیجی، سردرد، گلودرد، بدخوابی و بیخوابی که دستکم 6مورد از اینها برای مدت 6 ماه دوام داشته باشد و با استراحت بهبود نیابد، خلاصهکرد. درواقع، سندرم خستگی مزمن را میتوان یک بیماری بهشمار آورد که سبب میشود فرد خسته بهحدی احساس ناتوانیکندکه نتواند فعالیتهای روزمرهی خود را انجام دهد.
برخیاز بیماریها و یا کمبود برخیاز مواد در خون نیز اگر درمان نشود، ایجاد خستگی میکنند. برای مثال بیماری کم خونی، کبدچرب، انباشتهشدن سموم در خون، کمبود روی، منیزیوم و ویتامینD در بدن، دیابت، کمکاری مزمن غدد فوق کلیه، کمکاری تیروئید، خواب ناکافی، تومورهای بدخیم و افسردگی مستمر و نیزمصرف برخی از غذاهای آلرژیزا میتوانند در برخیاز افراد مستعد ایجاد خستگی مزمن نمایند.
متأسفانه سندرم خستگی مزمن بهسادگی قابل تشخیص نیست. از یکسو نشانههای این سندرم شبیه بسیاری از نشانههای بیماریهاست و ازسویدیگر آزمایش خاصی برای تأیید آن وجود ندارد. بنابراین ابتدا باید اطمینان حاصلشود که فرد از بیماریهایی نظیر بیماریهای عفونی یا بیماریهای ناشیاز اختلال هورمونها (مانند کمکاری تیروئید و برخی بیماریهای دیگر) متأثر نیست و یا بیمار برای سرپوش گذاشتن روی موضوع ناخوشایندی، نشانههای خستگی مزمن را بروز نمیدهد. در واقع شرایط اجتماعی و اقتصادی، مشکلات مالی، بیکاری، مشکلات خانوادگی، استرس مداوم، تنهایی و انزوا، یأس و بدبینی، اضطراب و افسردگی، عدماعتماد بهنفس، کار مداوم و خستهکننده بدون استفاده از فرصتهای تفریحی، عدمآرامش و نداشتن سرگرمیهای مناسب میتوانند در ایجاد خستگی مزمن و یا تشدید آن مؤثر باشند.تحقیقات متعدد نشانداده که کاهش سروتونین ممکناست بر خلقوخوی آدمی تأثیر داشته و منجر به بروز افسردگی، وسواس، اضطراب، خستگی، ترس و خشم بیشازحد گردد. بهعبارتدیگر سروتونین را میتوان هورمون زندگی و عامل شادی و نشاط معرفیکرد.
سروتونین(serotonine)، یاهیدروکسیتریپتامین(Hydroxytryptamine5)، نوعی انتقالدهندهی عصبی میباشد که توسط نورونها ترشح میشود. سروتونین در دومرحله، یکی به کمک آنزیم5 هیدروکسی تریپتوفان دکربوکسیلاز (Decarboxylase) از 2-5هیدروکسی تریپتوفان و آن نیز با عمل آنزیم هیدروکسیلاز (Hydroxylase) از تریپتوفان موجود در غذاها سنتز میگردد و بهوسیلهی پلاکتهای خون به بافتهای مختلف منتقل میشود.
موادخوراکی متعددی میتوانند سروتونین مورد نیاز را تأمین نمایند. انواع گوشت، ماهی تن، لبنیات، دانههای غلات مانند جو، گندم، ذرت و میوههایی مانند موز، انجیر، خرما و البته مواد خوراکی دیگر که در شمارهی دیگر مقاله به آنها اشاره خواهدشد، دارای مقدار زیادی تریپتوفان میباشند. در واقع با رعایت رژیمهای غذایی متعادل، که پروتئین، کربوهیدرات و چربی مناسب و قابلجذب داشته باشد و سرشار از مواد گیاهی تازه و ارگانیک باشد، تقریباً همهی مواد ضروری به بدن میرسد و سلامتی و شادابی را تأمین میکند. بهعبارت دیگر، اگر در ترکیب غذای روزانه غلات کامل، حبوبات، میوهها و سبزیهایی مانند کاهو، انواع کلم، گوجهفرنگی، هویج، انواع سبزیخوردن تازه و جوانهها، بهویژه جوانهگندم و لبنیات تازه و کمچرب و ماهی منظور گردد، میتواند به تنظیم متابولیسم و سلامتی یاختهها و شادابی انسان کمک واقعی نموده و از بروز خستگی جلوگیری کند. مواد خوراکی ضداکسایش، با محدودکردن عمل رادیکالهای آزاد و غیرفعال ساختن آنها، مانع از اکسیدهشدن یاختهها و ایجاد تغییر در آنها میگردد.
بررسیهای دانشگاهی اخیر نشان داده است که ژن (5HTT (Hydroxytryptamine5 روی فعالیتهای روان انسان اثر ایجاد نشاط و شادی دارد و نقش آن در افراد خوشحال کاملاً مشخص است. البته باتوجه به پژوهشهای علمی، میتوان برای پیشگیری از خستگی و درمان آن اقداماتی را انجامداد که در قسمت دیگر این مقاله به آنها پرداخته میشود.
ثبت نظر