گاهی اوقات آمارها و ارقام آنچنان دور از انتظار میشوند که خواننده را مجبور به چندبار خواندن و بهاصطلاح جمع و تفریق نمودن اعداد میکند، خصوصاً اگر مآخذ آن حائز شرایط و صداقت کافی باشد و دیگر جائی برای شککردن نگذارد.
نشریهی محترم پرنیان ارگان مؤسسهی خیریهی عاشورا که اینجانب افتخار عضویت و دریافت نشریه را دارم، در یکیاز مقالات ارقامی را ارائهنموده که من با اجازه، معدودی از آنها را تقدیم مینمایم:
1) در تاریخ ۶۷/۱۲/۸ مجلس، سیاست تعدیل موالید را تصویب نمود.
2) درسال68 این سیاست رسمی تحتعنوان تنظیمخانواده اتخاذ شده و اجرای آن به وزارتخانههای زیربط واگذار گردید.
3) در سال69 شورایی باعنوان تحدید موالید مورد تصویب دولت واقع شده و در۷۲/۲/۲۶ به تأیید شورای نگهبان رسید. براساس این قانون کلیهی امتیازات فرزندان بعداز سوم حذفشد (کما اینکه فرزند چهارم این حقیر از کوپن شیر محروم شد)
آنچه مسلم است عزیزانی که 20تا30سال قبل این محدودیتها را با شعار Family Planing و فرزند کمتر زندگی بهتر توصیه نمودند، نهتنها سوء نیتی نداشتند، بلکه در آن زمان تصور آن را هم نمیکردند که بهاینزودی بهجای تنظیمخانواده، تخریب آن حاصلشود و درعوض تجدید نسل، زادو ولد بیشتر را توصیه نمایند.
هرچند که رفع فرهنگ مستولی شده و دفع عامل و زیانهای آن به اغلب احتمال بسیار مشکل بوده، ولی گذشتهها گذشته و آنچه امروز باید مدنظر قرارگیرد دیگر تحدید نسل نیست بلکه تهدید نسل است و تخلیهی ژنی و تهدید ذخیرهی ژنی کشور است! برای کامل رساندن مقصودم لازم است دومثال بسیار ساده بزنم:
1) درنظر بگیرید که اگر آقای میوهفروش اجازهی سواکردن را به مشتریانی بدهد، چه بهسربارش خواهد آمد... مسلماً بهزودی درصد میوهی مطلوب درطبق، آنچنان کاهشی پیدا میکند که دیگر ارائهی آن با نرخ قبلی میسر نخواهد بود.
2) یا کشاورزی که به دلایل مختلف منجمله انتخاب بذر از بهترین محصولش بسیار موفق شده، اگر روزگاری همان محصول مرغوب خود را راهی بازار نموده و جهت بذر مورد نیاز آینده از محصول باقیمانده استفاده کند، آیا بهجز سقوط کیفیت و تهدید درجهی مرغوبیت کالا انتظار دیگری هم میتواند داشته باشد... مسلماً«نه».
درمورد خانوادههایی که کشور را ترککرده و مهاجرت را برمیگزینند و مقولهی«فرار مغزها»؛ شاید بتوان کمبود ژن وطنپرستی را مطرحنمود، ولی ازطرفدیگر این افراد که اغلب ازنظر معلومات کلاسیک و بنیهی اقتصادی در سطح بالایی قراردارند مسلماً حاوی ژنهای ارزشمندی هستند که ازدستدادن آن برای کشور چندان ارزان هم تمام نمیشود و همین ژنهاست که کشورهای آنسوی آبها ضمن پیگیری روشهای علمی محیرالعقول جهت تصحیح خود، به سرقت ژنهای مرغوب دیگر کشورها به هزار شیوهی اغواکننده متوسل میشوند. میخواستم مقاله را پایاندهم که مستندی از نبرد اسبهای آبی پخش میشد؛ «عجب نبرد خونینی را برای ثبات ژنهای خود میپذیرند».
و جان کلام در گفتهی مجتبی کاشانی:
خانه خلوت تر از آنست که می پنداری
سایـــه سنگین تــر از آنـــست کـــه میپـنداری
داغ دیرینتـر از آن است که میپنــداری
باغ غمگینتر از آنست که میپنداری
ریشهها میگویند: ما تواناتر از آنیم که میپنداری
ثبت نظر