با تغییر رفتار جامعه و مشکلاتی که افراد در ارتباط با یکدیگر دارند، متأسفانه جامعهی پزشکی نیز تحتتأثیر قرارگرفته و بازتاب رفتار نامناسب، سبب آزردگی روح و روان کادرپزشکی گردیده است.
از حدود ۲سال قبل تاکنون گزارشهای تأسفباری دربارهی رفتار مراجعان با کادرپزشکی را شنیده و تعدادی از ما شاهد بودیم که بعضیاز افراد کادر درمانی بهطور مستقیم تحتتأثیر این رفتارهای نامناسب و عوارض آن واقع شدهاند.
از محکومیت همکاری که درمورد بخیه محکوم شد تا آنچه که از سیما (سریال درحاشیه) پخشگردید و مسائلی که متأسفانه تعداد آنها کم نبود، در محیط بهداشتی و درمانی درطی سال گذشته و در نقاط مختلف میهن ما اتفاق افتاد. گرچه بیشترین آسیب را افرادیکه درمعرض مستقیم قضایا قرارداشتند متحمل شدند، ولی هرپزشک و دانشجوی پزشکی و علوم وابستهای را آزردهخاطر نمود.
بهاینلحاظ برآن شدیم که درمورد کاهش آسیب و عوارض ناشیاز پرخاشگری در کادرپزشکی به بحث بنشینیم.
پرخاشگری و رواج خشونت:
پرخاشگری یک رفتار اجتماعی است که یادگرفته میشود و علت بهوجودآمدن آن، شکست و سرکوب غرایز میباشد. پرخاشگری یک واکنش کلی نسبت به ناکامیها است و خشونت تنها یکیاز انواع پرخاشگری محسوب میشود.
ابتدا باید بدانیم پرخاشگری چیست؟ علل پرخاشگری و راههای پیشگیری را بدانیم و برای مبارزه با آن، آمار جنایی را بررسی کنیم.
پرخاشگری میتواند در ابعاد مختلفی مثل خشونتهای جسمی، جنسی، کلامی، خانوادگی، اقتصادی و... بروز کند.
روانشناسان، جامعهشناسان و جرمشناسان معتقدند که افزایش پرخاشگری و رواج خشونت میتواند بهعلل مختلف رخدهد که این دلایل در افزایش جرائم خشن مانند قتل، ضربوجرح، اسیدپاشی، خودکشی، تجاوز بهعنف، توهین و... نمود پیدامیکند. چنین بهنظرمیرسد که پدیدهی پرخاشگری و خشونت با مجموعهای از شرایط و عوامل بههم پیوستهای در سطوح خرد، میانی و کلان ازجمله علل عمومی و کلی ارتکاب جرائم اعم از علل درونی و بیرونی درارتباط باشد. عوامل دیگری نیز در فرآیند پرخاشگری مؤثر میباشند که شاملبر اعتیاد، فقر، بیکاری، عوامل اقتصادی، توزیع ناعادلانهی ثروت، مسکن، مهاجرت، حاشیهنشینی و تأثیر عوامل فرهنگی ناشیاز آن و همچنین اجرای علنی مجازاتهای خشن و اثرات منفی آن در ترویج خشونت و دسترسی بیضابطهی مردم به سلاح، پایینبودن نشاط اجتماعی و ضعف قوانین در اجرای آن، بیارزش جلوهدادن جرائم خرد و همچنین تأثیر مشکلات خانوادگی و پیامدهای طلاق و ویژگیهای شخصیتی و روانی افراد میباشند و همچنین یکیاز مهمترین علل آن، عدم آموزش بهردههای مختلف نظامکاری میباشد.
پرخاش و خشونت و مشکلات ناشیاز آن مطلب تازهای نبوده و منحصر به اجتماع امروز ما نیست.از روزی که بشر پا بهعرصهی وجود گذاشته، پدیدهی خشونت نیز با وی متولد شدهاست. اما آنچه که امروز نگرانی جامعه را فراهم نموده همان وسعتیافتن دامنهی خشونت است. در سالهای اخیر جرائم پرخاشگرانه و خشونتبار از جمله قتل، اسیدپاشی، تجاوز به عنف، ایراد ضربوجرح و سرقتهای توأم با پرخاشگری مانند سرقتمسلحانه، زورگیری، کیفقاپی و غیره از شایعترین جرائمی هستند که مورد توجه قرارگرفتهاند.
باتوجه به افزایش تعداد زندانیان که حاکی از افزایش جرم و جنایت است، اگر براساس تعداد پروندههای تحتبررسی این ارقام موردتوجه قرارگیرند، به چندین برابر افزایش مییابند و همچنین شیوع بالای مشکلات رفتاری و جرائم خشن که با صدمات جسمانی و روانی قربانیان همراه میشود نیز بسیار قابلتوجه است.
لذا با درنظرگرفتن صرف منافع هنگفت مالی که جهت ترمیم و اصلاح تخریب حاصل از این رفتارها هزینه میگردد، شناخت و درمان و بازپروری افراد پرخاشگر و جامعهستیز ضروری مینماید.
هرقدر در جامعه روند پرخاشگری فزونی یابد، بههمان نسبت جرائم خشونتآمیز نیز افزونتر خواهد بود.
چنین بهنظرمیرسد که خشونت به تمام زوایا و گوشه و کنار زندگی ما نفوذ کرده است. اگر این حالت روانی در جامعه وجود نداشت، شاید امید به کاهش جرائم و حتی ازبینرفتن آن نیز فزونی میگرفت.
برای مبارزه با جرائم پرخاشگرانه ابتدا باید علت را شناخت و آنها را ازبینبرد. بدونتردید علل وقوع جرم متنوع است.
همهی عوامل جرمزا که تاکنون جرمشناسان، جامعهشناسان و روانشناسانجنایی، شناسایی و معرفیکردهاند، کموبیش در وقع جرم و روند افزایشی آن مؤثر میباشند.پرخاشگری و رواج خشونت نمونههایی از آسیبهای اجتماعی جامعهی ما هستند که کموکیف آنها برحسب زمان و مکان متغیر میباشند. این پدیده بهرغم منع قانونی و قبح اخلاقی و اجتماعی روندی افزایشی داشته و شادابی و سلامت حیاتاجتماعی ما را بهشدت تهدید مینماید.
بیشتر مردم جامعه نسبت به این جرائم، اشتغال ذهنی پیداکرده و نگرانی خود را نسبت به گسترش آن ابراز میدارند. نخست باید علتها را شناخت و آنها را ازبینبرد و کشف ریشه و علل بهوجود آورندهی جرمهایناشیاز پرخاشگری و شناخت پیامدهای آنها و راهکارهای جلوگیری از ناامنیها را درهرجامعه باید باتوجه به خصوصیات جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی آن جامعه جستجو نمود.
علل وقوع پرخاشگری و رواج خشونت و افزایش جرائم میتوانند علاوهبر علل درونی و بیرونی، علل عمومی مانند پایینبودن سطح فرهنگ عمومی، عدم آموزش، مهاجرت، ضعف قوانین دربرخورد با جرائم خُرد و غیره را نیز بههمراه داشته باشند که میتواند آمار جرمهای جنایی را در جامعه بهشدت افزایش دهد.
علل سوءرفتار مراجعان در مراکز پزشکی:
بهطوراختصار پیشتر کلیاتی در مورد خشونت و پرخاشگری و علل افزایش آن در جامعه ذکر گردید. دراین بخش ضروری است که کندوکاو درمورد خشونت نسبت به کادرپزشکی را با کمک همکاران موردبررسی قرارداده و سعی درجهت کاهش آن نمائیم. لذا نظرات و راهنماییها و تجربیات همکاران محترم را جهت یافتن راهکارهای مؤثر طالبیم. بهنظرمیرسد عوامل چندی در موضوع موردبحث تأثیر داشته باشند:
• گماردن افراد فاقد صلاحیت که یکی از عوامل بسیار مهم به نظر میرسد.
قطعاً میشناسید افرادی را که مسئولیتی را پذیرفته ولی صلاحیت لازم را جهت ادارهی آن ندارند.
در این خصوص بد نیست به واحدی از محل کار خود توجه کرده و اعمال و رفتار افراد را مورد ارزیابی قرار دهید.
• انتخابهای بدونضابطه:
درسال ۱۳۶۰(نگارنده) در شهرستانی مشغول بهکار بودم که رئیس شبکهی بهداری آن محل (اکنون شده دانشگاه علوم پزشکی) دارای لیسانس زبان فرانسه (از دانشگاه شبانهی مشهد) به ریاست شبکهی بهداری منصوب گردیده بود. چه اتفاقها که نیافتاد! توضیح مختصر دریک نمونه اینکه قوانین و مقرارت خلقالساعه را از خود بروز میداد؛ ازجمله برای ارتقای پزشکان (گرفتن گروه) از پزشکان امتحان بهعمل میآورد و بهخوبی بهیاد دارم که همکار جراحی که زمان ارتقای شغلی او بود، جهت گرفتن حکم جدید اقدام نموده بود که آن آقای رئیس شبکه گفتند باید در مورد مسائلی غیرپزشکی نیز امتحان بدهی! همکار جراح پرسید چه کسی از من امتحان خواهد گرفت؟ او اظهار نمود خود من و همکار جراح بیان نموده بود که اگر کسی بخواهد امتحان جراحی از من بگیرد، حاضرمکه البته ممتحن نیز باید جراح باشد و درغیراینصورت نه ارتقاء میخواهم و نه امتحان میدهم.
درآن سال حدود ۳۵پزشک (عمومی و متخصص) در شهرستان موردنظر شاغل بودند و این قضیه و نظایر این مسأله سبب دلسردی و یأس آنان میگردید و مسائلی از این قبیل در گوشهوکنار این مملکت فراوان رخ میدهند.
سرانجام پساز مدتها که ضایعات زیادی را آن مدیر در محل بهوجود آورد و با اعتراض گستردهی همکاران، بالاخره وزیر بهداشت وقت (که اکنون نیز در قیدحیات هستند) پساز گزارشهای مکتوب و مستند حاضرشد که فرد جدیدی را (که دندانپزشک بود) به ریاست شبکه منصوب نماید! البته آن آقای لیسانس زبان فرانسه تا یک هفته میز ریاست را رها نمیکرد ولی سرانجام مجبور شد که رها کند و برود.
ثبت نظر