الف ـ هدف از نگارش این فصل:
۱ـ دراین فصل میخواهیم بدانیم حوادث و بلایای طبیعی کدامند و چرا باید در جغرافیای پزشکی و پاتولوژی جغرافیایی مطالب آن درج شود؟
۲ـ حوادث طبیعی چند دستهاند و کدامیک آسیبزاتر میباشند؟
۳ـ کدام مناطق ایران بیشتر در معرض کدام حوادث طبیعی قرار دارند؟ چرا؟
۴ـ زیانهای جانی و مالی این حوادث در چه مقیاسی هستند؟
۵ـ آیا با دانش امروزی از بروز آنها میتوان جلوگیری نمود؟ و اگر نه پس چه باید کرد؟
بـ جایگاه حوادث و بلایای طبیعی در پاتولوژی جغرافیایی:
باتوجه به تعاریفی که از پاتولوژی جغرافیایی دادهشد، خطرات حوادث طبیعی و پیامدهای آن از مباحثی است که باید دراین رشتهی نوپا مورد توجه قرارگیرد.
درست است که در پاتولوژی جغرافیایی از پراکندگی بیماریها و علل توزیع آن از بدو تولد و علل مرگی بحث میشود که متأثر از عوامل جغرافیایی است و حوادث طبیعی مجازی نیست. اما هردو این موارد یک خاستگاه دارند و آن طبیعت جغرافیایی است که مرگ آفرین میباشد. پس حوادث طبیعی نیز که فرد یا جامعهای را دچار نقص عضو یا مرگ مینماید، جایگاهش در جغرافیای پزشکی و در پاتولوژی جغرافیایی است.
در جغرافیای پزشکی از بیماریها، ناتوانیها، معلولیتها و مرگی بحث میشود که با محیط طبیعی ارتباط داشته باشد و در بلایای طبیعی نیز از چند و چون ناتوانیها، معلولیتها و بالاخره مرگی بحث میشود که زادهی محیط طبیعی است. چون همانطور که محیط طبیعی میتواند به مرور زمان بیماریهایی را به جامعهی انسانی خودش تحمیل و انسانها را از پای درآورد، بلایای طبیعی نیز چنین نقشهایی دارند. تفاوت این دو در سرعت عملکرد آنها میباشد.
منظور از بلایای طبیعی آن دسته از حوادث طبیعی است که موجب بیماری، رنجوری، معلولیت و درنهایت مرگ میشود. مثل زمینلرزه، سیل، طوفان، صاعقه، آتشسوزیهای طبیعی و در مواردی خشکسالی و هجوم ملخ و سن به کشتزارها که منجر به قحطی موادغذایی خواهد شد.فقدان موادغذایی در جامعه موجب بدغذایی، سوءتغذیه، ایجاد ضعف عمومی بدن و در نهایت هجوم بیماریها و بالاخره مرگ میشود. اما برعکس دستهی اول، مرگی که با تأنی و بهمرور زمان انجام میگردد.
بنابراین بلایای طبیعی به دودستهی عمده قابلتقسیم هستند: یکدسته آنهایی که موجب مرگ میشوند مانند سیل، زمینلرزه، صاعقه و دستهی دیگر آنهایی میباشند که اگرچه خود عامل مستقیم مرگ نیستند ولی پیامدهای مرگباری دارند. مثل قحطی دراثر هجوم ملخ و سن و آفات دیگری که باعث کمبود موادغذایی میشوند.
دراینمقاله جهت پرهیز از اطالهیکلام، فقط بهذکر ۲مورد؛ خطرات زمین لرزه و سیلاب بسنده میکنیم.
زمین لرزه:
زمینلرزه یکیاز مرگبارترین و شناختهشدهترین بلایای طبیعی است. از آن زمانکه انسان پا به عرصهی وجود گذاشته تا حالحاضر، انسان دربرابر بلایای طبیعی مقهور بوده است. با وجودی که با پیشرفت تکنولوژی و دانش، انسان امروزی توانسته بر بسیاریاز قهرهای طبیعت و بیماریها چیره شود اما دربرابر این بلا کاملاً بیدفاع مانده و حتی نمیتواند وقوع آن را از چندلحظه قبل نیز پیشگویی کند.
اگرچه انسان قرنهاست که میکوشد پرده از راز درون زمین بردارد و وقوع این حوادث ناگوار را مهار یا تعدیلکند اما کمتر توفیقی نصیبششده. (یکیاز دانشمندان ایرانی مدعی شدهاست که چند ساعت قبلاز وقوع زلزله، مقدار گاز رادون در محیطی که زلزله در آن حادث میگردد زیاد میشود؟!).
تاریخ سرزمین ما ایران، حاکی از وقوع حداقل۶۰۰۰ زلزلهی مرگبار درطول حیاتش میباشد. متأسفانه بعضی از مناطق ایران روی خط زمین لرزه قرار دارند. بهگفتهی کارشناسان سازمان زمینشناسی و مؤسسهی ژئوفیزیک تهران، ایران روی کمربند زلزلهی دنیا قراردارد و مهمتر از آن، تهران و تبریز روی خط مرگ ساخته شدهاند و این دو خط مرگ، بهطور دائم درحال فعالیت هستند. تنها تهران طی ۱۸سال (سالهای ۱۳۱۷تا ۱۳۳۵شمسی) ۱۰۰ زمین لرزه را بهخود دیده که قویترین آنها شدتی معادل ۴درجهی ریشتر داشته که اگر یکی از آنها به ۵درجه میرسید، فاجعهای بزرگ را به همراه داشت.
بررسیهای مختلف نشانمیدهد که خط مرگ زمین لرزه در ۷۶ سال گذشته تقریباً آرام بوده. با این وصف در این مدت تبریز بیشاز ۱۸ زمین لرزهی شدید را از سرگذرانده و همین بررسیها نشانمیدهند که تهران و تبریز درگذشتههای دور بارها براثر زمین لرزه به کلی ویران و دوبارهبازسازی شدهاند. همانطور که قبلاً گفته شد، ایران روی یکی از کمربندهای زلزلهی دنیا واقع شده و این کمربند که به «آلپ ـ هیمالیا» موسوم است، از شمال پاکستان و هند به جزایر سوماترا و اندونزی ختم میشود. براثر فعالیت این کمربند زلزله، فقط در ایران تعداد تلفات ناشیاز آن طی ۷۶سال گذشته (۱۲۷۹تا ۱۳۳۵شمسی) ۴۹۶۳تَن بوده است.
اما باتوجه به نارساییهای آماری در سالهای اولیهی بررسی و تحقیق، میتوان گفت تعداد قربانیان آن خیلی بیش از این ارقام بوده که به ثبت نرسیده است.
بررسی و مرور تاریخ زمینلرزههای سراسر جهان کاری بس دشوار و از مجال و حوصلهی این مقاله خارج است. لذا فهرستوار بهوقوع زمینلرزههایی از ایران اشاره میشود که شدت آنها بیشاز ۵درجهی ریشتر میباشد. ضمناً برای سهولت بررسی، زمینلرزههای ایران به۲دسته تقسیم میشوند:
۱ـ زمین لرزههای پیشاز اسلام (از عهد باستان تا ظهور اسلام):
از زمینلرزههای ایران پیشاز اسلام و دورهی باستان اطلاع زیادی در دست نیست. زیرا مورخان، آن زمان کمتر تمایلی به ذکر آنها داشتند و یا اینکه ذکر وقوع زمینلرزه را در حیطهی کاری خود نمیدانستند. با این وصف شواهد تاریخی و دانش باستانشناسی مؤید آن است که قدیمیترین منطقهی زلزلهزده که تا بهحال در ایران شناختهشده، بوئینزهرا است. باستانشناسان معتقدند در تپهی سنگرآباد در هزارهی سوم پیشاز میلاد مسیح، زمینلرزهی سختی آبادیهای این منطقه را از میان برده است.
همچنین گمانمیرود که زمینلرزهای در هزارهی دوم پیشاز میلاد مسیح، آق تپه در نزدیکی عشقآباد را به کلی ویران کرده است. یا تپهی گودین نزدیک کنگاور نیز براثر زمینلرزه در سدهی هفدهم پیشاز میلاد مسیح آسیب فراوان دیده است. صرفنظر از آنچه ذکرشد و آگاهی از کم و کیف آن، تعداد زلزلههایی که ازطریق باستانشناسی امکانپذیر بوده بهشرح زیر است:
نخستین زلزلهی ثبتشده در تاریخ ایران زمینلرزهای است که در قرن چهارم قبل از میلاد در منطقهی ری حادثشد و موجب ویرانی کامل آن گردید. برطبق گفتهی دوریسساموسی مؤلف کتاب تاریخ یونان و مقدونیه که درحدود۳۵۰ قبلاز میلاد نوشتهشده:
«راگا در کشور ماد نام خود را از آنجا گرفته است که زمین در پیرامون دروازههای شهر دراثر زمینلرزهها چنان پارهپاره شده بود که شهرها و روستاهای بسیاری ویرانشده و مسیر رودخانهها تغییرات گوناگونی یافتهاست». شواهد دیگر باستانشناسی نشانمیدهند که زلزلههای سخت در دههی اول پیشازمیلاد حادثشده و شهر قدیمی نسا و عشقآباد را بهکلی ویرانکرده است.
۲ـ زمین لرزههای بعداز اسلام (از ظهور اسلام تا حال):
بعدازظهور اسلام تاریخنویسی درایران شکل پویاتری بهخود گرفت و مورخان نهتنها بهذکر حوادث سیاسیپرداختند، بلکهوقوع حوادث طبیعی را نیز زیرنظر داشتند. قسمتیاز این نوشتهها مستند به تواریخ نوشته شدهای است که بهوسیلهی بعضیاز مورخان بهرشتهیتحریر درآمده و قسمت دیگر مربوط به زمانی است که ایران دارای پایگاه زلزلهنگاری شده و از آن پس شدت زمینلرزهها بهصورت کمّی بیانگردیدهاست. فصل مشترک این دومقطع زمانی، سال ۱۸۵۶میلادی مطابق ۱۲۳۴ هجری شمسی است؛ یعنی سالی که خانیکوف روسی، اولین زلزلهنگار را در ایران بهکار انداخت. با بیان این مطلب اهم اطلاعاتی که ارائه میشود یعنی تا سال۱۸۵۶میلادی، شدت زلزلهی کیفی ارائهشدهاست. با این وصف دانشمندان زلزلهشناس با بهرهگیری از دانش خود، تعاریف کیفی مندرج در کتب تاریخی را به کمّی تبدیل و بهصورت جدولی ارائهکردهاند که دراینجدول دوخصیصهی بارز وجود دارد. یکی آن که فقط زلزلههایی درآن درج شده که شدتی بیشاز ۵درجهی ریشتر داشتند و دیگری اینکه نقطهی دقیق کانون زمینلرزه با ذکر طولوعرض جغرافیایی مشخصگردیده. بهموجب آمارهای ارائهشده توسط ستاد حوادث غیرمترقبهی وزارت کشور طی سالهای ۱۳۷۰تا۱۳۷۳ (۵سال) سرزمین ایران شاهد وقوع ۳۳۴ بار زمینلرزه بوده است. از این تعداد دفعات ۱۵۲بار شدتی بیشاز ۴درجه، ۴۸بار شدتی بیشاز ۵درجه و ۳بار شدتی بیشاز ۶درجه داشته است.
طی ۵سال(۷۴- ۱۳۷۰) فیروزآباد فارس ۲۶بار، رودبار ۳۳بار و بهبهان ۱۶بار دچار ضایعات و تلفات بسیار شدیدی شدهاند. درپی وقوع هر زلزلهی شدید و مخرب که منجر به کشتار عدهی زیادی میشود، حوادث ناگوار دیگری نیز اتفاقمیافتند. انسانها باوقوع هرزلزله دچار حالت افسردگی و بهتزدگی میشوند. جامعهای که در یک لحظه تمام هستیاش را ازدستداده و روی تلی از خاک در سوگ عزیزانش نشسته، آنچنان افسرده است که بهفرض داشتن غذای کافی، تمایلی به خوردن ندارد (این حالت موجب ضعف جسمانی شده و فرد را دربرابر بیماریها نامقاوم میسازد). درپی وقوع هرزلزلهی شدید و کشتارجمعی، اجساد زیر آوارمانده دچار فساد شده و ایجاد تعفن و بیماری در محیط مینمایند. بازماندگان حادثه بهعلت آسیبهای جسمانی و روانی که دیدهاند و نیز بهعلت عدم تغذیهی مناسب، مبتلا به بیماریهای عفونی و اپیدمیهای هولناک میگردند.
دراثر وقوع زلزله، کاریزها آسیب فراوان میبینند و آب آنها خشک میشود. لولهکشی آب شهر ازبین میرود که قطع آب در منطقه موجب عدم نظافت بازماندگان شده و بهشدت اپیدمیها دامن میزند. همینطور دراثر زمینلرزه برق شهر قطع و لولهکشی گاز شهر مختل میگردد که موجب آتشسوزی در شهر میشود.
اکنون که دانستیم ایران در کمربند زلزله قراردارد، این پرسش مطرح است که چه باید کرد؟
اگرچه سمینارهایی در این ارتباط و با درج مطالبی درخصوص زمینلرزه در نشریات و رسانههای گروهی به آگاهسازی هموطنان کمک میکند اما تنها آگاهی کافی نیست. رسالت علوم مختلف در قرن حاضر، کاربردی شدن آنهاست. آیا مؤسسات تحقیقاتی ژئوفیزیک و زمینشناسی در سراسر جهان به کاربردیشدن بررسیهای زمینلرزه توجه کافی داشتهاند؟
بهنظرمیرسد انسان دربرابر حوادث زمینلرزه باید موضعی جدی بهخود گرفته و دربرابر حوادث مقاومت نماید:
۱ـ انسان دربرابر قضا و قدر و حوادث طبیعی ایستادگی و مبارزه کند. از شیوههای معماری نوین و مصالح گران قیمت، مثل آهن و فولاد بسیار استفادهکند و این تکنولوژی پرهزینه را نهتنها در شهرها بلکه بهتمام روستاهای زلزلهخیز نیز تعمیمدهد.
۲ـ ساختمانها بامصالح بسیار سبک و ضمناً بسیار ارزان و سریع ساخته شوند. مثلاً از نوع یونولیت که بتواند در برابر ضربه، حرارت و آتش مقاوم باشد و به مرور نقاط زلزلهزده و زلزلهخیز، با این تکنولوژی بازسازی شوند. برای انجام این کار بررسیهای بسیار جهت انتخاب مواد، ضروری است و بایدکارشناسانمعمار (آرشیتکت)، مهندسان محاسب و مهندسان شیمی، پلیمر و مواد در بررسی آن همگام شوند. اساتید این رشته در انجام این مهم میتوانند نقش بسیار ارزندهای داشته باشند. دانشجویان را به اهمیت موضوع آگاه کنند و آنها را در انتخاب پایاننامهها در زمینههای مربوطه، تشویق نمایند. مسلماً چنین خانههایی بهفرض اینکه دراثر زلزله تخریبشوند، آسیب چندانی به ساکنان آنجا نمیرسد و درنتیجه فرهنگ ساخت خانههای ضدزلزله و اسکان درآن به مرور زمان جا خواهد افتاد و آرزوی چندهزار سالهی انسان برای مقاومت دربرابر سوانح زمینلرزه بهبار خواهد نشست.
سیل:
سیل پدیدهی طبیعی افزایش سطح آب رودخانهی کنترلنشده را گویند کهدرآنجریان آبرودخانه، بهناگهان افزایش چشمگیری مییابد. پدیدهی سیل ممکناست دراثر ریزش رگبار در حوضهی آبگیر رودخانه، شکستن سد یا بند و عوامل مشابه بهوجود آید. بههرحال این پدیدهی شوم به هرطریق که اتفاق بیافتد،خانهبرانداز، مخرب، زیانبار و گاه کشنده است.
انسان، قرنهاست که کوشیده از این پدیدهی مخرب بهرهبرداری کند. چینیها در ۲۵۰سال قبل، سواحل رودخانهی زرد را دیوارکشی کردند. بابِلیان جریان سیلاب فرات را به حوضچههای طبیعی منتقل کردند تا شهر تاریخی بابل از خطر سیلاب مصون بماند. در ایران نیز درگذشتهی دور چنین اقداماتی انجامشده؛ مثلاً بند بهمن بهمنظور جلوگیریاز سیلاب و بهرهگیری از آب آن ساختهشده و قدمت ۲۰۰۰ساله دارد و یا بند کریت در طبس ۷۰۰سال سابقه دارد و یا بندهای فریمان و گلستان بیشاز ۵۰۰سال عمر دارند. متأسفانه بسیاری از نقاط ایران سیلگیر است و اغلب جریان سیلاب موجب ضرر و زیان مادی و معنوی میشود.
بهطور نمونه آمار سال۱۳۷۱ نشانمیدهد که دراینسال براثر سیل، بیشاز ۱۲۰۰۰کیلومتر راه اصلیوفرعی خسارت کلی دیده است، ۱۰۶۹پل تخریبشده، ۳۷۷۲۲۵هکتار اراضی کشاورزی دراثر سیلاب شستهشده و ۱۸۰۰۰رأس دام تلفگردیده. تعداد ۳۹۰ساختمان دولتی خسارت دیده و بالاخره ۹۵۷۶۵ واحد مسکونی تخریب شده که در مجموع خسارت مالی یکسالهی آن در سطحکشور رقمی بالغبر ۵۴۲/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال بوده است.
ارقام بهدستآمده نشانمیدهند که وقوع سیل و بهتبع آن ایجاد خسارت جانی و مالی، هرساله محتمل است «دانش بهداشت بهما میآموزد که علاج واقعه را قبلاز وقوع بایدکرد.»
خلاصه و نتیجهگیری:
یکیاز مباحثی که باید در پاتولوژی جغرافیایی به آن پرداخت، حوادث طبیعی است. ایران به علت موقعیت خاص جغرافیایی که دارد، یکیاز سرزمینهای آسیبپذیر جهان است و روی خط زلزله قراردارد. خطوط زلزله مشخص هستند.
تاریخ زمینلرزههای ایران مؤید آن است که ایران حدود ۶۰۰۰بار دچار زلزله گشته و از آن آسیبهای فراوان دیدهاست. بعضی از شهرها بهعلت موقعیت ویژهای که دارند، وجودشان ضروری بوده و باوجودیکه بارها تخریبشدهاند بازهم روی ویرانههای آن، شهرسازیشده است(رودبار، ری، عشقآباد و...طی۵سال: ۱۳۷۴تا۱۳۷۰). ایران حداقل ۳۴۴بار دچار زمینلرزه شده که ۱۵۲بار آن شدتی بیشاز ۴درجه، ۴۸بار بیشاز ۵درجه و ۳بار بیشاز ۶درجه بودهاست.
دانستن آمارهای زلزله و شناخت کانونهای زمینلرزه اگرچه بسیار مفید هستند، اما بالاخره زمانی باید از این آمارهای موجود سود جست و بررسیهای زلزلهشناسی را کاربردیکرد. یعنی شیوههایی در ساختوساز و ساخت مصالح ساختمانی ابداعکرد که تخریب خانهها موجب کشتار نشود و این امر جز با بررسی بیشتر و آزمایشهای مکرر روی مصالح جدید و نوآوری در ساخت مصالح بیخطر، امکانپذیر نیست.
منابع در دفتر نشریه موجود میباشد.
ثبت نظر