دکترشمسشریعت در مهرماه ۱۳۰۵ در روستای تربقان کاشمر پای بدین دنیای پرشور و شر گذارد. تولد او چون خورشید، نور و گرما به محیط خانواده بخشید لذا نام او را شمس نهادند. قرآن و کتاب صد کلمه را در مکتبخانهی خانم نبات آموخت. خواندن و نوشتن فارسی را در مکتب میرزامهدی در همان موطن خود فراگرفت. سوم ابتدایی تا ششم را در دبستان رفعت دهستان به پایان برد. ۳سال اول دبیرستان را نیز در دبیرستان کندریکاشمر، سالهای چهارم و پنجم را در دبیرستان شهرضای مشهد و سال ششم رشتهی طبیعی را در دبیرستان قریب تهران گذراند.
در ۲۱ سالگی در کنکور دانشکدهی پزشکی شرکتنمود و موفق به ورود به دانشکدهی پزشکی تهران شد و دیپلم پزشکی را در سن ۲۷سالگی (۱۳۳۲) دریافتنمود و در خرداد ۱۳۳۳ بهعنوان پزشک بهداری شهرستان اراک شروع به کار نمود. از آذرماه ۱۳۳۴ تا بهمنماه ۱۳۳۵ در سِمت رئیس بهداری شیروان، صبح و شب در خدمت بیماران بود و از این توفیق الهی و رضایت مردم شیروان بسیار راضی و خشنود بود. خدمت صادقانه و کوشش خستگیناپذیر و پایدار او موجب قدردانی رئیسبهداری استانخراسان شد. در سال ۱۳۳۵ در امتحان رزیدنتی بخش پاتولوژی سرطان پذیرفته و مشغول به خدمت شد.
در سال ۱۳۳۹ در امتحان رئیس درمانگاهی انستیتو سرطان شرکتنمود و بهعنوان استادیار مشغول بهکار شد. با استفاده از بورس دولت فرانسه، مدت یکسال در انستیتو سرطان شهر لیون کارآموزی نمود. پس از مراجعت به کشور در سال ۱۳۴۳ به سِمت دانشیار تمام وقت گروه آسیبشناسی در انستیتوکانسر به ادامهی کار پرداخت.
در اسفندماه ۱۳۴۳ مسئول تأسیس موزهی آسیبشناسی شد. درسال۱۳۴۷ به عضویت کمیتهی بیمارستانپهلوی (امامخمینی) درآمد و مسئول تنظیم برنامههای علمی شد. در اسفندماه۱۳۷۰ صلاحیت استادی ایشان تأیید و طبق حکم ریاست دانشکده، استاد دکتر آرمین درسال۱۳۵۰، سرپرست آزمایشگاه مرکز پزشکی پهلوی شد. در سال ۱۳۵۱ بهعضویت هیأت ممیزه درآمد و بعداز آن نیز تاسال ۱۳۵۷ دراین سِمت باقی بود و بعداز آن به عضویت کمیتهی پیراپزشکی و مشاورهی جمعیت مبارزه با سرطان درآمد.
از ذکر مدیریت و عضویت استاد در کمیتهها و سازمانهای متعدد میگذرم و فقط شمهای مختصر از خصوصیات و کمال انسانی ایشان بیانمیکنم: پروفسور استاد شمس شریعت مردی صریح، استوار، راستگو، درستکردار، مظهر صمیمیت، دوستی، صفا و وفا بود.
استاد صلابتکلام و صراحتبیان داشت. هرگز کلمهای نادرست و غلط به زبان نیاورد و دروغگو را دشمن خدا میدانست. آنچه متأسفانه عدهای بدان عادت نمودهاند.
اگر پژوهش یا کاری انجام میشد، همیشه حقوق سایرین را درنهایت رعایت مینمود و هرگز کار دیگران را بهعنوان مفاخر خود بیان نداشت. همسر استاد مانند خود استاد خانمی فرهیخته، شاد و خندان و همسری مهربان، مادری مدیر و مدبر بوده. صاحب سه پسر و یک دختر (الهام) نور دیدهی والدین گشتند که متأسفانه این دختر در عنفوانجوانی درگذشت. غم و تیرگی فضای شاد خانواده را فراگرفت. این داغ کشنده تا پایان عمر مادر و پدر را سخت آزرده ولی هرگز بازگو ننمودند و درنهایت صلابت با آن ساختند. همهی دوستان، من و همسرم بهعلت آشنائی نزدیک در غم آنها شریک بودیم. فرزند ارشد، سیامکشریعت متخصص پاتولوژی گردیده و شغل استادی را برگزید و اکنون یادگار شایستهای از استاد شریعت است.
استاد زنده یاد، هرگز لقب و تیتر نادرستی را بهخود نسبت نداد و شرافت شغلی و عناوین شایستهی خود را بزرگ و کافی میدانست.
ادعاهای دروغین و وابستگیهای کاذب نداشت. استاد شریعت در سال ۱۳۸۵برندهی جایزهی اخلاقپزشکی و درسال۱۳۸۷ بهعنوان چهرهی ماندگار برگزیده شد. استاد ۸۵مقالهی علمی در مجلات معتبر داخلی و خارجی منتشر نمود و ۹کتاب ارزندهی زیر را از خود به یادگار گذاشت:
• آسیبشناسی
• پاتولوژی تومورهای استخوان
• پروفسور ابرلین و نقش او در آموزشپزشکی نوین در ایران
• پستان و بیماریهای آن
• تاریخ آموزش پزشکی در ایران
• تاریخچه آسیبشناسی در ایران
• تاریخچه سرطان و انستیتو کانسر ایران
• سارکومهای غیراستخوانساز استخوانها
• زندگینامهی دکتر امیراعلم
استاد شمسشریعت حقشناسی را از استاد آرمین، صلابت کلام را از استاد دکتر عبدالمحمود شمسا و صفا و یکرنگی را از استاد دکتر پرویز دبیری آموخته و بهدرستی پاسدار و وفادار بدانها بود.ممکناست بتوان فقدان علمی استاد را پر کرد ولی نگرانی من از آن است که در این دنیای آشفته برای خصوصیات معنوی، روح آزاد و ادیبپرور استاد، نمیتوان بهراحتی جانشینی یافت.
ثبت نظر