شماره ۱۰۹۹

کلماتی زیبا ولی نابجا

دکتر کاظم معتبر

زیبایی «رنگ زرد» در گل‌های آفتابگردان وانگوک واقعاً فرح‌انگیز است ولی تصور نمایید که همین رنگ زرد وقتی بر رخسار عزیزانمان بنشیند، چقدر ملال‌آور می‌شود.پوشش و لباس «فانتزی» کودکان و نوجوانان در یک میهمانی غیررسمی علاوه بر بیان سرزندگی آنها، مسلماً در اتمسفر آن جمع نیز‌ انرژی مثبت ساتع می‌نماید.

ولی آیا می‌توان نان فانتزی با هیبت گربه و خرگوش را جایگزین مناسبی برای نان سنگک سنتی و یا بربری تازه دانست و تازه وقتی که گوش یا کله‌ی نان را جهت گرفتن لقمه جدا می‌کنیم، نمایانگر بی‌سلیقگی و ناشیگری خواهد بود.

به‌عنوان مثال در مورد «راحتی» که معمولاً واژه‌ای مطلوب است و تخت و لباس‌خواب باید راحت باشند ولی آیا پوشیدن دمپایی و یا کفش شل در محل کار منجمله در مورد کارگران و صرفاً با ادعای اینکه راحت هستیم، می‌تواند جایگزین کفش چرمی (مثلاً مدل هشترک تبریز) باشد که ضمن نگه‌داری محور پا و قوس کف‌آن، حفاظت پا را نیز به‌خوبی تامین می‌نماید؟ و یا «واژه‌ی خودگردانی»؛ هر مرکز تجاری و یا تولیدی مسلماً باید در هر شرایطی خودگردان باشد و با امید به پیدایش شرایط گشایش کار و پیشرفت، دوران رکود را تاب آورد. ولی آیا انتظار خودگردانی از یک بیمارستان دولتی می‌تواند معقول باشد؟ ظریفی در مورد مطرح نمودن خودگردانی بیمارستان دولتی این‌گونه می‌گفت: «این داستان مانند آن است که کاهل‌مردی از عیال خود بخواهد  تا ضمن به‌دنیاآوردن یک دوجین فرزند، مخارج خود و آنها را نیز تأمین نماید». اجازه بدهید تا شاهدان حضور دارند یکی از مناظر  ۵۰سال قبل را شرح دهم. در سال‌های ۱۳۴۳تا۱۳۵۰ و در بیمارستان  هزار تختخواب، با پرداخت ۵ریال(نصف یک تومان) بیمار یک قبض دریافت می‌نمود که با نشان‌دادن آن به نگهبان و منشی درمانگاه (درمانگاه پشت درخت‌ها، اولین ساختمان دست راست بود) بیمار به پزشک هدایت شده، معاینه می‌شد و نسخه‌اش نیز پشت همان قبض نوشته می‌شد و سپس با ارائه‌ی آن نسخه به داروخانه‌ی همان درمانگاه، علاوه بر دریافت تمامی داروهای مندرج در آن نسخه، می‌توانست با مختصر خواهشی یک شیشه از شربت‌های بسیار خوشمزه‌یR1 و R2 (شربت‌های ضدسرفه‌ی ساده و خلط‌آور) را نیز اضافه دریافت نماید. حال خودتان قضاوت نمایید، آیا فروپاشی روند فوق‌الذکر با ادعای خودگردانی، می‌تواند طرحی سازنده و افتخارآمیز به‌حساب آید؟!! آیا آموزش دیده‌ی آن شرایط بعدها به‌آسانی خود را وقف بیمار نمی‌کرد؟! آری عزیزان این‌گونه بود که نیازی به تدریس و گذراندن واحد اخلاق پزشکی نبود.

شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد
با خرابات‌نشینان به کرامات مناز
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
                                               (حافظ)

تعداد بازدید : 1450

ثبت نظر

ارسال