زیبایی «رنگ زرد» در گلهای آفتابگردان وانگوک واقعاً فرحانگیز است ولی تصور نمایید که همین رنگ زرد وقتی بر رخسار عزیزانمان بنشیند، چقدر ملالآور میشود.پوشش و لباس «فانتزی» کودکان و نوجوانان در یک میهمانی غیررسمی علاوه بر بیان سرزندگی آنها، مسلماً در اتمسفر آن جمع نیز انرژی مثبت ساتع مینماید.
ولی آیا میتوان نان فانتزی با هیبت گربه و خرگوش را جایگزین مناسبی برای نان سنگک سنتی و یا بربری تازه دانست و تازه وقتی که گوش یا کلهی نان را جهت گرفتن لقمه جدا میکنیم، نمایانگر بیسلیقگی و ناشیگری خواهد بود.
بهعنوان مثال در مورد «راحتی» که معمولاً واژهای مطلوب است و تخت و لباسخواب باید راحت باشند ولی آیا پوشیدن دمپایی و یا کفش شل در محل کار منجمله در مورد کارگران و صرفاً با ادعای اینکه راحت هستیم، میتواند جایگزین کفش چرمی (مثلاً مدل هشترک تبریز) باشد که ضمن نگهداری محور پا و قوس کفآن، حفاظت پا را نیز بهخوبی تامین مینماید؟ و یا «واژهی خودگردانی»؛ هر مرکز تجاری و یا تولیدی مسلماً باید در هر شرایطی خودگردان باشد و با امید به پیدایش شرایط گشایش کار و پیشرفت، دوران رکود را تاب آورد. ولی آیا انتظار خودگردانی از یک بیمارستان دولتی میتواند معقول باشد؟ ظریفی در مورد مطرح نمودن خودگردانی بیمارستان دولتی اینگونه میگفت: «این داستان مانند آن است که کاهلمردی از عیال خود بخواهد تا ضمن بهدنیاآوردن یک دوجین فرزند، مخارج خود و آنها را نیز تأمین نماید». اجازه بدهید تا شاهدان حضور دارند یکی از مناظر ۵۰سال قبل را شرح دهم. در سالهای ۱۳۴۳تا۱۳۵۰ و در بیمارستان هزار تختخواب، با پرداخت ۵ریال(نصف یک تومان) بیمار یک قبض دریافت مینمود که با نشاندادن آن به نگهبان و منشی درمانگاه (درمانگاه پشت درختها، اولین ساختمان دست راست بود) بیمار به پزشک هدایت شده، معاینه میشد و نسخهاش نیز پشت همان قبض نوشته میشد و سپس با ارائهی آن نسخه به داروخانهی همان درمانگاه، علاوه بر دریافت تمامی داروهای مندرج در آن نسخه، میتوانست با مختصر خواهشی یک شیشه از شربتهای بسیار خوشمزهیR1 و R2 (شربتهای ضدسرفهی ساده و خلطآور) را نیز اضافه دریافت نماید. حال خودتان قضاوت نمایید، آیا فروپاشی روند فوقالذکر با ادعای خودگردانی، میتواند طرحی سازنده و افتخارآمیز بهحساب آید؟!! آیا آموزش دیدهی آن شرایط بعدها بهآسانی خود را وقف بیمار نمیکرد؟! آری عزیزان اینگونه بود که نیازی به تدریس و گذراندن واحد اخلاق پزشکی نبود.
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد
با خراباتنشینان به کرامات مناز
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
(حافظ)
ثبت نظر