این حقیر هر سال در اول شهریور ماه مصادف با روز پزشک و روز بزرگداشت پورسینا در یکی از مطبوعات پزشکی، مطلبی در تجلیل از مقام پزشک مینوشتم ولی امسال بهعلت آزردگیخاطر از آنچه در ماههای اخیر بر سرمان (منظور جامعه پزشکی است) آمده است، ترجیح دادم که سکوت اختیار کنم.
این سکوت باعث شد تا دوستانی که به من لطف دارند، از طرق مختلف تماس گرفته و ضمن گلهی فراوان از این سکوت، عنوان نمایند که با توجه به حملات ناجوانمردانهای که همیشه و بهویژه در این ایام در رسانههای مختلف داخل و خارج و مصاحبهها و گردهماییها نسبت به پزشکان انجام گرفته است، این خاموشی چه علت و جایگاهی دارد؟
در پاسخ این عزیزان گفتمکه به دلیل حساسیت همین جنجال زایدالوصف سکوت کردم چرا که وقتی کسی با شما درگیر میشود و کلمات نامناسبی نثارتان میکند، اگر شما نیز با همان واژهها جوابش را بدهید، چه فرقی بین شما و او خواهد بود؟ در حالی که همین سکوت، خود بزرگترین پژواک سخنان آنهاست.
ضمن اینکه دورباد اگر تصور شود خدای ناکرده راقم این سطور خواسته باشد از مثل رایج فارسی در این مقوله بهره گیرد.
بهراستی چهمیتوان گفت بهکسانی که لحظههای اضطرابآور عمل را درک نکردهاند! مجروحان لتوپار و خونرویهای وحشتناک را ندیدهاند و فرق بین عصاره و خطای پزشکی را نمیدانند! آیا میتوان با آنان در این قبیل موارد به سهولت بحث و گفتوگو کرد؟ نمیدانم چه شد که یاد گفتهی «اینگمار برگمان» کارگردان شهیر سوئدی افتادم که زمانی در مصاحبه با یک خبرنگار گفته بود: «وقتی خیلی حرفها برای گفتنداری، بهترین کار سکوت است»
با تمام اینها فکر نمیکنم سکوت سرشار از ناگفتهها نباشد.
ثبت نظر