شماره ۱۱۲۷

آوار تخریب پزشکی بر سر چه‌کسی فرو خواهد‌ریخت؟

دکتر کاظم معتبر - جراح

آوار تخریب پزشکی بر سر چه‌کسی فرو خواهد‌ریخت؟

چهارشنبه 15 دی 1395
پزشکی امروز

صمد‌بهرنگی در کتاب « ماهی سیاه کوچولوی» خود، سرگذشتی را ارائه‌می‌دهد که طی آن ماهی با جولانگاهی به پهنه‌ی اقیانوس به آب استخر و حوض بازرگان تن در داده و بالاخره هم محیط آبی او تُنگ بلور و نهایتاً به یک نعلبکی آب محدود شد. عمق فاجعه آن زمان رخ‌داد که صیاد جهت نوشیدن چای داغ به آخرین مأوای ماهی نیز نیاز پیدا‌می‌کند ولی ماهی که این بار قید محیط آبزی را زده نه‌تنها ادامه‌ی حیات داد که با بازرگان رفیق نیز می‌شود.

زمانی بود که بیمار و همراهانش اگر خدمات پزشکی را مورد قبول خود نمی‌دیدند، جزو اعتراض‌ها می‌گفتند «شما با پول این مملکت دکتر شده‌اید» و دریغ و افسوس که من آن‌زمان لطافت نهفته در‌این اعتراض را درک‌نمی‌کردم؛ آخر چه بهتر که ثروت این ملت به‌جای هزینه‌های بیهوده خرج دکترشدن بچه‌های همین مملکت گردد و چه افتخار و سعادتی برای من که سوژه‌ی این داستان میمنت‌بار شوم. ولی حالا چه شده که نه بیمار حق آن اعتراض را به‌خود می‌دهد و نه من چنین جایگاهی را برای او قائلم.

شاید جهت پیدا‌کردن جواب این معضل، بررسی ۲ نکته پیش‌نیاز باشد؛ یکی عامل غفلت پزشک از عظمت فاجعه و دیگری شناخت سودجویانی که از شکستن کریستال روابط بیمار و پزشک سود‌می‌برند. گاهی اوقات تحلیل‌ها آنچنان تدریجی و موذیانه مستقر می‌شوند که جایگاه ارزش با ضدارزش، وسیله باهدف و انتظارات‌برحق با توقع‌بی‌مورد به‌نحوی عوض می‌شود که دیگر هیچ‌محور مختصاتی برای تعیین مکان‌ها باقی‌نمی‌ماند. بیم آن دارم که اگر در یک جلسه‌ی خواستگاری کار و رشته‌ی فعالیتی آقای خواستگار را جویا شوی، مادرش با ارائه‌ی غمزه‌ای بگوید؛ «اگر حمل بر خودستایی نشود، جگرگوشه‌ام در یک باند اختلاس عضو کلیدی است و تمامی اعضای تیم نیز بر استعداد و آینده‌ی درخشانش اذعان دارند».

اما درمورد فروپاشی مبانی ارتباط بیمار و پزشک علاوه بر تکوین بی‌سروصدای عارضه،‌ بی‌خبری از اثرات دیررس روش‌های معیوب (که برای ما هنوز از راه نرسیده) خود ماتم دیگری خواهد بود و به‌طور مشخص در ممالک پیشرفته که خود اغلب طراح این روش‌ها می‌باشند، پیدایش اغتشاش و عوارض شروع شده است! مثلاً آن‌گونه که راویان از آن ممالک می‌گویند؛ قراردادن بیمه‌ها میان پزشک و بیمار (گاهی به‌صورت ناپدری و حتی با ادعای حفظ منافع بیمار به‌صورت کاسه‌ی داغ‌تر از آش) علاوه‌بر تهدید کیفیت خدمات و منحرف‌شدن به‌سمت منافع مافیاهایی از‌قبیل تجهیزات‌پزشکی به‌جای ارائه‌ی خدمات اصیل و بالینی، مناظری را شاهدیم که یکی‌از آنها پیشنهاد شکایت‌نامه‌های ساختگی و مثلث شوم وکیل، بیمار و پزشک جهت دریافت غرامت از بیمه و تقسیم آن بین مثلث فوق است. در سقوط نیز «رسد آدمی به‌جایی که به‌جز خدا نبیند!».

شما قضاوت‌کنید زیانکار بیمه است که غرامت را پرداخته؟ بیمار است که سلامت او دستخوش دسیسه‌های مادی شده؟ وکیل است که دنیا و آخرت را باخته؟ یا پزشک است که مصداق «بهتر‌است برود دنبال یک کار شرافت‌مندانه»؟

شاید با در‌نظر‌گرفتن این حقیقت که یکی‌از پایه‌های مترقی محسوب‌شدن یک کشور، داشتن پزشکی مطلوب است، زیانکار واقعی مملکت باشد.

سخن آخر آنچه در‌هر شرایطی بر من برهان قاطع است، پرهیز از هرگونه نگاه تجاری به بیمار و فارغ از آلاینده‌های خدمات پزشکی بوده است و بر‌این باور باید باشم که تنها تجلی‌گاه هنر من بیمار است و بس.

سرزمینی کهن اهورایی
                    
                                  موهبــت‌های او تمــاشـــایی

مردمش شهره در شکیبایی

                                       شهره در عشق و شور و شیدایی

تشــنه چشمــه‌های دانــایی

                              لایــق لحــظه‌ی شــکوفــایی

پس چرا غیر از این ندانستم

                         و چرا ایــــن چنین نفهــمیدم

«مجتبی کاشانی»

تعداد بازدید : 727

ثبت نظر

ارسال