انسان موجودی است که تمام عمرش را بهدنبال خوشبختی و سعادت خویش است. انسانها هرکاری در طول شبانهروز انجام میدهند از این جهت میباشد که خوشبختی را جستجو میکنند. لیکن سخن این است که آیا مردم خوشبختی را مییابند و یا اینکه بسیاری از آنها به بیراهه میروند؟ شاید پرسش بهتر این باشد که اصولا خوشبختی چیست؟ آیا خوشبختی، یافتن ثروت است یا اتومبیل و یا خانه و یا محبوب؟ نه، خوشبختیاز جنس یک احساس است! آری خوشبختی احساس رضایت است از لحظهلحظههای زندگی. حال پرسش این است که چگونه باید خوشبختی را در آغوش بگیریم؟ چگونه از مواهب الهی استفاده نموده و از لحظههای زندگی لذت ببریم؟
بدیهی است که انسان یک موجود اجتماعی است که در کنار پدر و مادر و یا همسر و فرزندانش روزگار را میگذراند و اینکه چقدر بتواند از مواهب الهی استفاده نموده و از لحظههای زندگیخویش لذت برد، به این بستگی دارد که چه نوع ارتباطی در محیط با عزیزانش دارد و این موضوع در میان همسران یک اصل جدی و زمینهساز میباشد. به عبارت دیگر تجسم خوشبختی و سعادت در فضای خانه به نوع ارتباط زن و شوهر بستگی دارد. چه زوجهایی فقط بهدلیل اینکه هنر ارتباط را نمیدانند، دائم در جنگ بوده و از لحظههای زندگی خود رنجمیبرند؛ اگرچه تمامی امکانات لازم برای یک زندگی زیبا را دارند. ازسویدیگر چهبسیار زوجهای سعادتمندی که درست همانند عاشق و معشوق سالهای سال در کنار یکدیگر عالی زندگی میکنند و با خوب و بد روزگار میسازند و در کنار محبوب خود بهعنوان مواهبالهی، زیباترین عشقها را دارند و با احساس رضایت آنها ازاین نوع ارتباط، خوشبختی را در فضای زندگی بهمعنای واقعی کلمه هرلحظه احساس مینمایند و خدای رحمان را سپاسگذارند.
ارتباط میان زن و شوهر یک مهارت و یک هنر است. افرادیکه بتوانند با آموزشهای درست این هنرارزشمند را بیاموزند و بهعنوان یک بازیگر در نمایشنامه زندگی نقش هنرمندانهای را ایفا نمایند، میتوان آنها رابهعنوان زوج خوشبخت و سعادتمند برگزید. سعیمیکنم تا در آینده و بهتدریج از کتاب مهارتهای نفوذ در مردان و زنان بنویسم و تقدیم شما نمایم.
ثبت نظر