هرچند دانشگاهتهران مانند بسیاریاز دیگر دانشگاههای جهان، بیشتر بودجه خود را صرف دانشکدههای علومپزشکی میکند، دستاوردهای آموزشی و ذخیرههایعلمی این دانشکدهها در مقایسه با دانشکدههای غیرپزشکی و یالااقل بسیاری ازآنها بسیارسریع کهنه و از اعتبار علمی خارج میشوند.
برای مثال، بسیاری از دانشکدههای معتبر غیرپزشکی مانند دانشکده حقوق، دانشکده ادبیات، دانشکدهکشاورزی و بسیاری از دانشکدههای علومانسانی اغلب برای برپایی و عملکرد مطبوع، فقط به یک ساختمان مرکزی با کتابخانه یا مرکزاطلاعاتی نیاز دارند که بهکتابها، مجلات، منابع آموزشی مثلCD، تصاویر، ارتباطات اینترنتی و ... مجهز باشند که هرچند دانشکدههای پزشکی نیز بهتمام مواردفوق احتیاج دارند، ولی دانشکدههای پزشکی به انبوهی از بیمارستانهای بزرگ و مجهز در رشتههای بیماریهای داخلی، بیماریهای کودکان، طیفوسیعی از بخشهای رشتههای مختلف جراحی، زنان و مامایی، سرطان، تصادفات، پیونداعضاء و... از اینها مهمتر و پرخرجتر، آزمایشگاههای بهسرعت تغییریابنده علومپایه نیاز دارند که در بسیاریاز موارد قسمت اعظم بودجه دانشگاهها را جذب و خرج میکنند، بدوناینکه بیشتر این دستگاهها و ابزارهایی که تهیهمیکنند، درآینده قابلاستفاده باشند.
بسیاریاز منابع و مآخذ برخیاز دانشکدههای معتبر مانند دانشکدههای حقوق، اقتصاد، ادبیات و بسیاریاز رشتههای علومانسانی مانند کتابمرجع، بسیاردیرپا و ماندنی هستند. برای مثال متون ادبی و حقوقی که بهصورت کتاب یا مجله تهیهمیشوند، بسیار ماندنی و تا دههاسال قابلاستفاده و کاربرد هستند، درصورتیکه کتابهای مرجع و درسی رشتههای پزشکی و انبوه مجلات بسیارگران آنها که در زمان انتشار از اعتبار، اهمیت و ارزش علمی زیادی برخوردار هستند، درمدتی نهچندان زیاد و چه بسا کمیپساز انتشار، ارزش علمی و آموزشی خود را عملاً و بهطورعمده ازدستمیدهند و غالباً تنها از جنبه تاریخی حائز ارزش هستند.
• مضمون ازبینرفتن سریع معلومات پزشکی:
مواقعیکه ما در سمینارهایپزشکی شرکت میکنیم، زمانیکه بهسخنرانی مفصل همکارانی گوش میدهیم که آخرین اطلاعات یا دستاوردهایعلمی در یکزمینه خاص را مطرحمیکنند، از وسعت اطلاعات و حجم عظیم معلوماتی که این عزیزان ارائهمیدهند، شگفتزده میشویم و موجبات تحسین و احترام همگان را فراهممیسازند. مخصوصاً اگر از کتاب درسی همان سال و آخرین مجلات معتبر همان زمان در آن رشته استفاده کردهباشند و یا احیاناً آنها را ارائهدهند.
دراینجا یکمثال درمقایسه با اساتید بسیاری از دانشکدههای دیگر، عمق یکفاجعه را نشانمیدهد: تصورکنیم گروهیاز صاحبان تخصص در رشتههای داروشناسی، بیماریهای قلبوعروق، بیماریهای چشم، ارتوپدی و... بههمراهی برخیاز استادان دانشکدههای ادبیات، حقوق، هنرهای زیبا و... برای 5سال کرهزمین را ترککرده و پس از نظارهای بهکائناتی که دراین سالها بهسرعت اسرار آن فاششده، به زمین برگردند و بهبخش دانشگاهی خود برای تدریس یا درمان مراجعهکنند. دراینشرایط صاحبان تخصص یا اساتید رشتههای علومپزشکی با آن حجم عظیمی از تغییرات در داروها، امکانات تشخیصی، روشهای جراحی و امکانات پیشرفته تشخیص و درمانی مواجه میشوند و درمییابند که امکان همکاری باهمکاران قبلی خود را از دست دادهاند و با دنیایپزشکی و درمانیجدیدی مواجه میشوند، درحالیکه این حالات برای اساتید دانشکدههای دیگر خیلی کمتر پدید میآیند.
• معلومات عمومی ناچیز گروهی از پزشکان:
درگذشتهها ، پزشکان یا درمانگران را حکیم خطاب میکردند که معمولاً علاوهبر علومپزشکی، از بسیاری از موضوعات مانند فلسفه و ادبیات نیز آگاهی داشتند و در زمانیکه در جمعی حضور داشتند، اظهارنظرها یا جمعبندی آنها بهعنوان فصلالخطاب موردتأیید و تحسین حاضران قرارمیگرفت.
درشرایطکنونی یکپزشک، بهویژه متخصصان و فوقتخصصها که هم لازم است و هممجبورند تا مطالب بسیار زیادی را در رشته تخصصی خود بررسی کنند، بهعلت عدم بررسی مطالب خارج از محدوده تخصصی خود، از پیشرفتهای بسیارسریع و زیادی که در رشتههای دیگر علوم بهوجود میآید ناآگاهند، ولی هنوز بسیاریاز مردم به اظهارنظرهای آنان در زمینههایی خارجاز رشته تخصصی آنها هم بهچشم یکرفرانس و هم یکموضوع واقعی نگاهمیکنند و چهبسا موجبات گمراهی آنان را فراهمسازد.
در دهههای گذشته و در زمانی که اینجانب بهعنوان اپیدمیولوژیست در سازمان مبارزه باسرطان خدمت میکردم، بارها با افرادی مواجه میشدم که یک شیشه محلول ناشناسی را همراه آورده و ادعا میکردند که درمان تمام سرطانها را کشفکرده و بهعنوان دلیل اظهارنظر تأییدکننده چند پزشک معروف را نیز همراه میآوردند و مایل بودند که این سازمان، حتی بدون اینکه از نزدیک این دارو را بررسیکند، اثر درمانی آنرا روی تمام سرطانها بهاعتبار اظهارنظر چند همکار صادرنماید.
درشرایطکنونی نیز با تأسف فراوان برخی از همکاران صاحبنام ما با اظهارنظر در زمینههایی که علم پزشکی در برنامه آموزشی دانشکدههای پزشکی هنوز آنرا قبول نکرده، موجبات گمراهی انبوهی از بیماران و زراندوزی افرادی بدون تحصیلات کافی، ولی باعنوان دکتر یا پروفسور را فراهم میکنند.
با وجود اینکه مضمون انرژی درمانی که صدها سال است در رفتار شفابخشی برخی از صوفیان، جادوگران و حتی صاحبان قدرت معمول بوده و هرگز در پردیس دانشکدههای پزشکی معتبر و بیمارستانهای معتبر جهان اجازه ورود نداشته، زمانیکه چندشب پیش در برنامههای یک شبکه تلویزیونی اظهارتأیید و قبول برخی از پزشکان و جراحانی را دیدم که مورد تحسین و تکریم جامعه هستند، پیش خودم فکرکردم این بزرگواران با این کارها، هرچند شائبه کسب شهرت و لذت انتشار آن مطالب و مصاحبههای کوتاه آنان در شبکههای تلویزیونی بهعنوان محرکی دراینعمل آنها مؤثر بوده است، با این اظهارنظرها که مخالف آموزشها و باورهای دانشگاهی است که در آنها این مدارجعلمی را کسبکردهاند، بلکه بهصورت غیرمستقیم تحصیلات، مدارج تخصصی و مقام دانشگاهی خود را در دانشگاهی که این درمانها را قبول ندارند، بیاعتبار معرفیکردهاند. آیا خود آنها نیز در موقعیتشغلی خود و در جوار همکارانشان و روی بیمـارانشان ازاین انرژیهای شفابخش استفاده میکنند؟
ثبت نظر