فیبریلاسیون دهلیزی (AF) رایجترین شکل آریتمی قلبی است. طی اعلام آماری درسال2010، حدود ۲/۷ تا ۶/۱ میلیون آمریکایی دچار این بیماری بودند. شیوع AF همچنان روبهرشد است و میزان شیوع آن درسال ۲۰۵۰ بین ۵/۶ تا ۱۲میلیون تَن تخمینزده میشود (در آمریکا). این بیماری تحتتأثیر بسیاریاز ویژگیهای اپیدمیولوژیک ازجمله سن قراردارد. در واقع، AF درحدود ۲/۳درصد از افراد بالای ۴۰سال و بیشتراز ۱۰درصد از افراد بالای ۸۰سال را هدف قرارمیدهد و باتوجه به شیوع بالای این بیماری، هزینههای ملی سالانهی درمان AF درحدود ۲۶ میلیارد دلار تخمینزده شدهاست.
بهرغم وجود این شیوع، طرز عملکرد این بیماری در پردهی ابهام است و بهطور کامل درک نشده و زمینهای پراهمیت برای پژوهشهای کاربردی میباشد.
ابتلا به AF با حدود ۱/۵ تا ۱/۹ برابر افزایش خطر مرگ در ارتباط است و این روند بهطورعمده بهدلیل حوادث ترومبوآمبولیک و بهویژه سکتهیمغزی(Stroke) است. درمانAF ممکناست بهصورت دارویی یا بهصورت وابسته به نوع رفتار بیماری متغیر باشد.
درمان دارویی نیز فقط با هدف کنترل سرعت پیشرفت است چراکه کنترل ریتم، موجب بهبود نتایج کلی سلامت نمیشود. همچنین دراین بیماران دارویهای ضدانعقاد برای کاهش خطر ترومبوآمبولیک استفاده میشود و از لحاظ درمان مداخلهای، AF با کاهش محلهای تحریکپذیر(Triggering Sites)که اغلب نزدیک وریدهای ریوی است، میتواند بهبود یابد. متأسفانه این نوع درمان نمیتواند۱۰۰درصد در پیشگیری از AF موفق باشد و خطر عوارضی مانند سکتهیمغزی، سوراخشدن قلب، آسیب به مری، فلج دیافراگم و تنگی وریدهای ریوی وجود دارد.
بهطورمعمول AF بدون وجود محرک شناخته شدهای رخمیدهد و بهعنوان یک عارضهی پساز جراحی، در۳۰ تا ۵۰ درصد از جراحیهای قلبی ایجادمیشود. آریتمیهای پساز عمل میتوانند در ۲ حالت؛ یا گذرا بوده و به ایجاد مرگومیر ناچیز ختم شوند، یا اینکه ممکناست به طولانیترشدن زمان بستری در بیمارستان، افزایش هزینهی درمان و حوادث ترومبوآمبولیک منجر گردند. بیماری AF پساز عملجراحی (PoAF) بهطور مستقل با بستریشدن درازمدتتر و پرهزینهتر در بیمارستان مرتبط است. علاوهبراین بیماران مبتلا به AF پساز عملجراحی، نسبت به افراد تحت عملجراحی قلب قرارگرفته که AF نداشتهاند، بیشاز ۲برابر احتمال بیشتری را برای ابتلا به سکتهیمغزی دارند. در اغلب موارد PoAF خود محدود شونده است و حدود 3درصد از موارد AF همچنان پساز ۶ هفته بعداز جراحی تداوم مییابند.
علل:
از عوامل خطر ابتلا به AF پساز عملجراحی میتوان به سن، بیماریهای ساختاری قلب، بیماریهای همزمان خارج از قلب و شرایط مربوط به خود عملجراحی اشارهکرد. درمان برای این نوع آریتمیها شبیه به سایر موارد بروز AF بوده و شامل درمان ضدترومبوز و ضدآریتمی میباشد.
ابتلا به بیماری یاد شده پساز جراحیبهعواملدیگری(Multi Factorial) نیز میتواند بستگی داشته باشد که در زیر به آنها اشاره میکنیم:
• استرس اکسیداتیو: زمان عملجراحی قلب و خونرسانی دوباره به قلب پساز ایسکمی، منجر به افزایش استرس اکسیداتیو میشود که دراین افزایشNADPH اکسیداز عامل بسیار مهمی است. این استرس اکسیداتیو همراه با عوامل دیگر، ممکناست به مبتلاشدن بیمار به PoAF کمک کند. فعالیت NADPH اکسیداز در دهلیز راست درحین عملجراحی قلب، عامل پیشبینیکنندهی ایجاد PoAF است که از این فرضیه (Hypothesis) حمایتمیکند.
سطوح NADPH اکسیداز سرم و میزان اکسیداسیون پروتئین میوکارد دهلیزی در بیمارانیکه دچار PoAF میشوند، بالا است. تنظیم و تعدیل (Modulation) مسیر استرس اکسیداتیو، یک رویکرد درمانی بالقوه است چراکه آسکوربات (Ascorbate) دورهی مقاومت مؤثر دهلیزی (Effective Refractory Poriod) را در مدلهای حیوانی مبتلا به AF کاهش میدهد. در بیماران دارای رژیمغذایی حاوی آنتیاکسیدان زیاد، میزان بروز PoAF کاهشیافتهای مشاهدهشده و لذا تجویز آنتیاکسیدان قبلاز عملجراحی، میزان بروزPoAF را کاهشمیدهد.
دراینبررسی محققان میزان ۳نشانگر بسیار حساس و قوی جهت اکسیداسیون چربی را در بیماران قبل، بعد و درطی دورهی Recovery عملجراحی قلب اندازهگیری نمودند تا به بررسی بیشتر ارتباط بین استرس اکسیداتیو و PoAF بپردازند. F2 ایزوپروستانها (F2-isoP)، ایزوفورانها (IsoF) و F3 ایزوپروستانها(F3-isoP)، ایکوزانوئیدهای (Eicosanoids) غیرکلاسیک هستند که ازطریق اکسیداسیون رادیکال آزاد آراشیدونیکاسید یا ایکوزاپنتانوئیک اسید تشکیل میشوند و منعکسکنندهی اکسیداسیون چربی در داخل بدن میباشند. این نشانگرهای موجود در خون و ادرار در زمانهای ابتدای آزمایش، پساز پایان عملجراحی قلب و ۲روز پساز عملجراحی اندازهگیری شدند. ارتباط آنها با بروز PoAF در طول مدت بستری و یا بهمدت ۱۰روز پساز عملجراحی ارزیابی شد. هدف تعیین این موضوع بود که آیا افزایش سطح نشانگرهای استرس اکسیداتیو میتواند وقوع PoAF را پیـشبینی کنـد یا خیر. میزان F2-isoP و IsoF در ادرار بهترتیب به اندازهی ۲۰ و ۵۰ درصد در بیمارانPoAF بالاتر بود. این دادههای مهم در کنار سایر شواهد روبهرشد، حاکیاز نقش کمکی استرسهای اکسیداتیو در ایجاد PoAF است. بااینحال، پرسشهای پاسخداده نشدهی بسیاری باقیمیماند؛ چراکه متغیرهای مرتبط زیادی با پاتوفیزیولوژی خاص این بیماری وجود دارد. در آینده، ممکناست نشانگرهای زیستی بیشتری برای گسترش یافتههای این مقاله مورد استفاده قرارگیرند تا منعکسکنندهی سایر اشکال آسیب سلولی باشند؛ چراکه F2-isoP و IsoF تنها نشانگرهای اکسیداسیون لیپید هستند. علاوهبراین، بررسی عوامل مؤثر در معدود بیمارانیکه AF مداوم بهدنبال ابتلا به PoAF دارند جالب خواهد بود چراکه در بررسی حاضر تجزیه و تحلیل بیماران تنها محدود بهمدت زمان ۱۰ روز پساز جراحی بود.
بهطورخلاصه، این بررسی جدید با بهرهگیری از نشانگرهای زیستی مبتنیبر اکسیژن فعال (Reactive Oxygen) به ارزیابی ارتباط آنها با PoAF میپردازد و هدف آن تعریف روشهای تشخیصی و درمانی جدید است. این نشانگرها ممکناست برای شناسایی بیماران دارای خطر بالای ابتلا به PoAF مورد استفاده قرارگیرند تا امکان درمان تهاجمیتر فراهم شود. علاوهبراین، این مقاله از ایدهی استراتژیهای درمانی جدیدی که مکانیزم استرس اکسیداتیو AF را هدف قرارمیدهند، حمایت مینماید.
ثبت نظر