شماره ۱۱۸۶

شادکامی و شخصیت‌ سالم

دکتر مهدی نوری .F.R.C.P

شادکامی و شخصیت‌ سالم

چهارشنبه 29 فروردین 1397
پزشکی امروز

درصدد بودم به اثر ژن‌هایی که احتمالاً در زوال‌عقل انسان نقش‌دارند بپردازم که بانویی اندوهگین با گریه به‌مشکل ساده‌ای در زندگی خود اشاره‌نمود و گفت چرا شادی از‌ من روگردان شده‌است؟! به او گفتم بااین ذهنیّت منفی، نخست باید دیدگاه خود را نسبت‌به شادی تغییر‌دهد و اگر به غزلی از مولوی درمورد شادی توجه‌داشته باشد، در‌می‌یابد که شادی و خوشحالی و رضایت‌خاطر در نحوه نگرش و هدف و اعمال و رفتار و تفکر خود او نهفته است.

مولوی غزلی دارد که با این بیت شروع‌می‌شود:

مرا عهدیست با شادی، که شادی آن من باشد                          مرا قولیست با جانان، که جانان جان من باشد

اگر به پژوهش‌های اخیر که در‌مورد شادکامی انسان انجام شده‌است توجه‌گردد، نشان‌داده خواهد‌شد که شادی به‌صورت پیام‌های ژنتیکی به انسان نیرو می‌دهد و بخشی‌ از رمز شادی می‌تواند در DNA انسان باشد. اگر واقعاً DNA، رمز یکی‌از عوامل‌شادی انسان باشد، می‌توان دریافت که چرا  انسان از نیکوکاری و احساس مسئولیت و انجام وظیفه واقعی به شادکامی می‌رسد و با رسیدن به شادکامی(Happiness) از گرفتار‌شدن به‌ فکر‌و‌خیال بیهوده در‌امان می‌ماند و با متحول‌ساختن فکر و خیال‌های رنج‌آور، به‌سوی‌کمال و رضایت‌خاطر بیشتر گام بر‌می‌دارد.  

شاید افرادی باشند که به‌دلیل عدم‌رشد و کمال شخصّیت‌، مفهوم شادکامی را به‌درستی درک‌نکنند. شادکامی را باید صفتی انسانی دانست که نباید آن‌را با سرخوشی و لذت آنی اشتباه گرفت! شادی یک حالت روانی است که در‌آن شخص احساس خرسندی، رضایت‌خاطر و شاد‌بودن می‌‌نماید. این کیفیت‌روانی می‌تواند در زندگی پایدار‌بوده و با‌آن خوشی ناشی‌از نوشیدن جرعه‌ای الکل یا مصرف کوکائین متفاوت می‌باشد. مصرف نوشابه‌های‌الکلی شاید در‌ابتدا موجب ایجاد نوعی آرامش و سرخوشی گردند، اما پس‌از مدتی اثرات زیان‌آور آنها‌، یعنی ایجاد‌اختلال و ناهماهنگی در حرکات‌عضلانی‌، آتاکسی یا اختلال در سیستم‌عصبی، اختلال در قضاوت، کند‌شدن فعالیت‌های مهارتی، کندی واکنش‌های‌ذهنی و فکری، پرخاشگری‌، پُرحرفی، گیجی و اختلالات دیگر فرد را آزار‌خواهد داد.

سر‌خوشی(Euphoria) ناشی‌از کوکائین نیز که از برگ‌های درخت کوکا به‌دست‌می‌آید‌، با شادکامی متفاوت‌می‌باشد. پیش‌از‌این در مقاله‌های مربوط به موادمخدر و شخصیت انسان نوشتم که کوکائین(Cocaine) که به نام کوک‌(Coke) نیز شناخته‌شده است، آلکالوئیدی می‌باشد که از برگ‌های درخت کوکا استخراج‌می‌گردد. جویدن برگ‌های گیاه اریتروکسیلون‌کوکا (Erythroxylum coca) در مراسم‌مذهبی، جادوئی و نیز به‌منظور کسب‌‌لذت و سرخوشی، افزایش ظرفیت و تحمل، کاستن‌از‌خستگی‌، افزایش نیروی‌بدنی و بالا‌بردن قوای‌جسمی، سابقه‌ای طولانی دارد و به دوران‌باستان در جوامع‌بومی آمریکای‌جنوبی بر‌می‌گردد. در‌واقع استفاده سنتی‌از کوکا بیشتر برای غلبه‌بر خستگی، گرسنگی و تشنگی بوده‌است. البته همواره از کوکا به‌عنوان یک‌ماده بیهوشی و کاهنده انواع درد مانند سردرد، دردهای روماتیسمی و درمان برخی‌از بیماری‌ها و غیره استفاده شده‌است. کوکائین مانع باز‌جذب نوراپی‌نفرین، سروتونین، دوپامین و دیگر انتقال‌دهنده‌های عصبی‌ها و سبب احساس خوشی و خوشحالی در فرد می‌گردد‌.

البته کوکائین ضمن مهار باز‌جذب سروتونین، نوراپی‌نفرین و دوپامین و ایجاد سرخوشی‌، آثار منفی و زیان‌بار فراوان دیگری نیز به‌همراه دارد. استفاده از‌آن خطر سکتة‌مغزی، انفارکتوس‌قلبی، اختلال‌های‌ریوی (‌در اشخاصی‌‌که آن‌را به‌صورت سیگار دود‌می‌کنند) و مرگ ناگهانی را افزایش‌می‌دهد‌. تند‌خویی، عصبی‌بودن، پرخاشگری، بی‌خوابی و اختلال‌های متعدد دیگر، از عوارض کوکائین می‌باشند.

پیش‌از‌این اشاره‌‌نمودم که دوپامین نقش مهمی در ایجاد شادی دارد. دوپامین سبب افزایش توانایی و انرژی در فرد گشته و از خستگی‌می‌کاهد. در‌واقع دوپامین احساس‌لذت و پاداش به فرد‌می‌دهد و سبب رضایت‌خاطر و شادی او می‌گردد‌.

نوراپینفرین‌(Norepinephrine)، یا نورآدرنالین (Noradrenaline)، یک ماده شیمیایی ارگانیک از خانواده ‌Catecholamine می‌باشد که چند‌وظیفه‌ دارد‌. این ماده هم می‌تواند هورمون باشد و هم می‌تواند به‌عنوان پیام‌رسان‌عصبی در سیستم سمپاتیک عمل‌کند. نوراپی‌نفرین توسط آنزیم دوپامین بتاهیدروکسیلاز از دوپامین ساخته‌می‌شود. همانطورکه اشاره‌شد، این ماده هم به‌عنوان هورمون عمل‌می‌کند و هم مانند یک انتقال‌دهنده‌عصبی کارکرد دارد. کار آن به‌عنوان هورمون این است که  سبب افزایش تپش قلب، انقباض رگ‌ها، انبساط راه‌های هوایی‌، افزایش قند‌خون و افزایش جریان‌خون ماهیچه‌ها و مغز‌می‌گردد و در واکنش جنگ و گریز (‌حمله و فرار‌) مؤثر می‌باشد. علاوه‌بر‌این نوراپی‌نفرین به‌عنوان یک انتقال‌دهنده عصبی کارکردهای بسیاری در فعالیت دستگاه‌عصبی‌مرکزی  دارد‌. نوراپی‌نفرین، مغز و بدن را برای کنش و واکنش بسیج نموده و در مغز سبب افزایش هوشیاری می‌گردد. نوراپی‌نفرین(NE) در پزشکی به‌عنوان دارو کاربرد دارد که اشاره به‌آن در‌اینجا ضروری نمی‌باشد.

سروتونین‌‌(Serotonine) نیز نوعی انتقال‌دهنده عصبی است که توسط نورون‌ها ترشح‌می‌شود‌. سروتونین در دو‌مرحله‌‌، به کمک آنزیم‌۵ هیدروکسی‌تریپتوفان دکربوکسیلاز(Decarboxylase)، از ۲ـ ۵ هیدروکسی‌تریپتوفان و آن نیز با عمل آنزیم هیدروکسیلاز‌ (‌Hydroxylase) از تریپتوفان موجود در غذاها سنتز‌می‌گردد و به‌‌وسیلة‌ پلاکت‌های‌خون به بافت‌های گوناگون منتقل‌می‌گردد. سروتونین، به‌عنوان یکی‌از مهمترین انتقال‌دهنده‌ها و تعدیل‌کننده‌های ‌عصبی/ مولکولی در مغز است که به یاخته‌های‌عصبی کمک‌می‌کند تا با‌یکدیگر ارتباط شیمیایی برقرارکرده و اطلاعات خود را با‌یکدیگر مبادله‌نمایند. با آنکه سروتونین هورمون نیست اما به آن هورمون‌زندگی یا هورمون شادی نیز گفته‌می‌شود. سروتونین بر اعمال مختلف بدن اثر‌می‌گذارد و در خوش‌خلقی و بد‌خلقی‌، غم و شادی‌، افسردگی و نشاط، خواب‌و‌بی‌خوابی‌، یادگیری و حافظه و آرامش و اضطراب و افسردگی نقش‌دارد‌. با کاهش سروتونین فرد خسته و افسرده و ناخرسند می‌شود‌. به‌همین‌دلیل در درمان افسردگی نیز داروهایی کاربرد دارند که عمل برخی‌از ‌آنها در مغز‌، مهار بازجذب سروتونین و نوراپی‌نفرین با بلوک‌نمودن عملکرد انتقال‌دهنده‌های سروتونین و نوراپی‌نفرین بوده و سبب افزایش سطح مغزی سروتونین و نوراپی‌نفرین می‌گردند.

پـژوهش‌هـای دانشگاهـی نشـان‌داده اسـت که ژن5 (HTT Hydroxy Tryptamine5) را که روی کروموزوم‌۱۷ جای‌دارد (17q11.1–q12)، می‌توان عامل شادی و رضایت‌خاطر انسان نیز به‌شمار‌آورد(‌تصویر درج‌شده در‌این‌مقاله‌). میزان تولید سروتونین در‌مغز با کارکرد این ژنِ انتقال‌دهنده سروتونین ارتباط‌دارد.

سروتونین توسط ژن ترانسپورتر 5-HTTLPR  حمل‌شده و روی فعالیت‌های روانی و حالات روحی و عاطفی انسان اثر‌می‌گذارد و سبب ایجاد نشاط‌ وشادی می‌گردد. با‌توجه به اینکه ژن ‌‌HTT‌5 مواد‌شیمیایی شادی‌آفرین را در مغز آزاد‌می‌کند، آن‌را به‌عنوان ژن‌آرامش و خوش‌خلقی انسان  شناخته‌اند‌. بررسی‌های متعدد در‌سال‌های اخیرنشان داده‌است افرادی‌‌که سروتونین کمتری دارند، از شادی کمتری برخوردارند ‌و بیشتراز غمزدگی و افسردگی رنج‌می‌برند.

با‌توجه به‌اینکه بدن انسان از‌طریق تریپتوفان، سروتونین می‌سازد، شخص می‌تواند با رژیم‌غذایی مناسب سطح سروتونین بدن خود را افزایش‌دهد‌. موادخوراکی مناسب مانند تخم‌مرغ، شیر و محصولات‌لبنی، گوشت و ماهی‌آزاد، سویا، دانه کنجد‌، تخمه آفتابگردان، کاکائو، موز، برنج، غلات‌کامل، سبزیجات‌سبز، انواع آجیل و البته خوراکی‌های دیگر، می‌توانند نسبت تریپتوفان‌بر فنیل‌آلانین (Phenylalanine) و لوسین(Leucine) را افزایش‌داده و سبب بالارفتن سطح سروتونین گردند.

با تمام این‌ موارد، اگر‌چه در‌مورد نقش الگوهای ژنتیکی در ایجاد شادی اتفاق نظر وجود دارد، اما هنوز نمی‌توان با قاطعیت ژن مشخص و رمز مطمئنی را برای میزان شادی انسان معرفی‌نمود. آنچه بدیهی می‌باشد این است که شادکامی، انسان را مثبت‌تر، کار‌آمد‌تر، مقاوم‌تر و خشنود‌تر می‌سازد. در‌حالی‌که خوشی‌لحظه‌ای و شادی‌های کوتاه‌مدت که بیشتر بر‌اساس لذت‌جویی و خود‌خواهی و عدم‌رشد مورد‌توجه فرد می‌باشند، شخص را گرسنه شادی و ناخرسند می‌نمایند. اشخاصی که همواره با خود درد حمل می‌نمایند و با ازدست‌دادن احساس خودشکوفایی و عشق مثبت و سازنده، رفتارهای کلیشه‌ای بروز‌می‌دهند و عواطف انسانی را سست و پیش‌پا‌افتاده می‌کنند، بیشتر در‌پی کسب‌خوشی و لذت‌های آنی هستند و چون به شادکامی دست‌نمی‌یابند، برای به‌دست‌آوردن آرامش و نشاط ممکن‌است به داروهای آرام‌بخش و مواد‌مخدّر روی‌آورند که به یقین نتیجه آن شادکامی و سلامت نخواهد بود.

در غزل مولوی که به مطلع آن در ابتدای این مقاله اشاره‌شد، مشاهده‌می‌گردد که با دسترسی انسان به شادکامی و اجرای پیمان‌نامه شادی، فکر و خیال و گمان قادر نخواهند بود تا ذهن  اورا درگیر‌نمایند و درنتیجه انسان در آرامش و امنیت کامل به‌سر خواهد برد. اصولاً تردید و تفکّر و وهم و خیال از ویژگی‌های زندگی آدمی است و در‌نتیجه نمی‌توان با سرکوب تردید و فکر‌نکردن، به یقین و اعتماد و آگاهی دست‌یافت. در‌واقع سرکوب‌کردن و انکار‌نمودن آنها نه‌تنها سبب رشد و تعالی نمی‌‌شود، بلکه‌بر اضطراب و نگرانی فرد نیز می‌افزاید. تفکّر و اندیشیدن لازمۀ زندگی می‌باشد و نمی‌توان با فکر‌نکردن به‌تعالی رسید. بنابراین باید با ایجاد تحوّل و دگرگونی در تردید، فرد تلاش‌نماید تا به‌اعتماد و آگاهی و بیداری برسد و از افکار و اندیشه‌های مزاحم در امان باشد. به‌‌عبارت‌دیگر با تغییر و تحوّلِ تردیدها، آرامش و اعتماد حاصل‌می‌گردد.

هنگامی که وظیفه‌شناسی و نیکوکاری با شادی انجام‌شود، مسیر شادکامی ادامه‌می‌یابد و در‌مقابل، فردی‌که برای خودنمایی و نمایش شخصیت و نشان‌دادن اهمیت خود انجام‌وظیفه می‌کند‌، یا برای جلب‌توجه و تحسین دیگران به نیکوکاری می‌پردازد، به شادکامی نمی‌رسد‌.

همانطورکه اشاره‌شد، خوشی(Pleasure‌) معمولاً به‌خوشی بدنی و ارضای غرایزی مانند لذت از غذا یا خوشی ناشی‌از استراحت در ساحل یا لم‌دادن در جلوی شومینه و مانند این‌ها گفته‌می‌شود. فردی‌که بدون خویشکاری و بدون احساس مسئولیت به‌کار و شغل و انجام وظیفه می‌پردازد و سرمستِ خوشی‌های لحظه‌ای می‌گردد، به کمال شخصّیت خود کمک‌نکرده است‌. اگر آدمی با درجه بالاتری از خوشی روبه‌رو باشد، یعنی علاوه‌بر لذت‌بردن از خوشی‌های بدنی و جسمی، به رضایت‌خاطر روحی و لذات‌روانی نیز برسد، نشاط (‌Joy‌) پدیدار می‌گردد. اما برتر‌از احساس‌نشاط‌، می‌توان حالت عاطفی شادکامی ‌(Happiness) را در خاطر‌آورد که شخص از بر‌آورده‌شدن هدف‌های انسانی احساس رضایت‌نموده و به آرامش می‌رسد. شادکامی یک فعالیت روانی پویا و دینامیک است که فرد را به‌سوی رضایت‌خاطر واقعی و سعادت‌می‌برد. در بیان مولوی نیز اگر انسان مفاد عهدنامه و رمز DNA و وظیفه خود را به‌درستی بشناسد و آن‌را اجرا‌نماید و با مهر و عشق زندگی‌‌نماید، خواهد توانست تا با شادکامی در میدان چوگان زندگی، فرمانروا و حاکم زندگی خود باشد و به زندگی دیگران نیز روشنایی و گرمی ببخشد و بگوید‌:

شادی شود آن غم که خوریمش چو شکر خوش                     ای غم بر ما آی که اکسیر غمانیم

البته ذکراین‌نکته نیزضروری است که نمی‌توان با گوشه‌نشینی و یکسونگری و رهبانیت،به شادکامی رسید‌. سازگاری و هماهنگی و آرامش ‌و خوشبختی انسان در گرو زندگی اجتماعی و اعمال و رفتار بهنجار و سالم و عشق‌ورزیدن می‌باشد. با یکسونگری و ریاضت و بی‌دانشی، نمی‌توان سازگاری و تعادل لازم برای شکوفایی و کمال‌معنوی و شادکامی را ایجادنمود. شخص متکامل و شادکام فردی است که در تمام غرایز و نیازها و رفتارهایش، هماهنگی و تعادل وجود داشته باشد و آنها را در‌جهت هدفی مشخص و متعالی به‌کار‌برد‌ که در‌مقاله مستقل دیگری به‌این‌مهم و راه‌های ایجاد شادکامی بیشتر خواهیم‌پرداخت.

تعداد بازدید : 1172

ثبت نظر

ارسال