توهم کاپگراس یکی از نشانگان روانشناسی است. هذیان بیمار این موضوع را در بردارد که اطرافیان او خودشان نیستند و بدل آنها هستند. و همانند فریب کاران نقش افرادی که جایگزین آنها شده اند را بازی میکنند. این سندروم در هر دو جنس وجود دارد اما در زنان شایعتر است. بسیاری از مشخصههای این سندروم مشابه سایر اختلالات روانی است. بنابراین باید در تشخیص افتراقی سندروم توهم کاپگراس با سایر اختلالات روانی دقت نمود.
سندروم کاپگراس به نام کاشف آن ژان ماری جوزف کاپگراس، روانپزشک فرانسوی شناخته میشود. توهم اولیه فرد در این بیماری این است که یکی از اعضای خانواده یا دوستانش با یکی از افراد بیگانه که از نظر ظاهر و رفتار شبیه آنهاست، جایگزین شده است. این توهمها باورهای نادرست و عجیب و غریبی است که حتی با وجود شواهد، خلاف آن حفظ میشود.
علت اصلی سندروم کاپگراس بهدلیل اختلال در عملکرد مغز است. مغز انسان بهمنظور تشخیص چهره از دو فرآیند مجزا استفاده میکند؛ در مسیر اول پیامهای عصبی به مراکز بینایی در قشر مغز انتقال مییابد و نتیجه آن شناخت چهره افراد است. سپس مسیر دوم فعال میشود که پیامها را از مرکز بینایی به مرکز دریافت و پردازش احساسات میرساند که یک قسمت کاملا متفاوت در مجاورت سیستم لیمبیک مغز است و فرد را در تشخیص چهره موردنظر به قطعیت میرساند. اتفاقی که در سندروم کاپگراس میافتد این است که مسیر دوم آسیب میبیند و فرد مبتلا به سندروم کاپگراس تنها قادر به شناسایی چهره افراد است، بدون آنکه نسبت به آنها احساس آشنایی و نزدیکی کند.
علت توهم کاپگراس ممکن است یک علت نوروفیزیولوژیک مربوط به اختلال عمل لوب آهیانهای باشد. توهمکاپگراس بیشتر در بیماران مبتلابه زوالعقل یا باسابقه اختلال اسکیزوفرنی هم دیده میشود.
در مجموع بارزترین نشانه این است که شخص معتقد است یک یا چند نفر از افرادی را که میشناسد با افرادی شبیه خودشان جایگزین شدهاند. به طور کلی بیمار هم افراد واقعی و هم شبیه را میبیند. ضمن آنکه این حالت میتواند به حیوانات و اشیاء هم سرایت کند.
چند نظریه درباره چگونگی بروز این سندروم وجود دارد اما بیشترین نظریهها درباره این بیماری از نظریات فروید اقتباس شده. فروید معتقد بود کودک بین سنین ۳ تا ۵ سالگی به طور طبیعی نسبت به والد جنس مخالف خود امیال عاشقانهای احساس میکند. وقتی کودک هویت خودش را با والد همجنس خود تطبیق میدهد، آن امیال اولیه را به لایههای ناخودآگاه حافظه عقب میراند و در همان جا سرکوب میکند. او این مسئله را در پسران «عقده ادیپ» و در دختران «عقده الکترا» نامیده بود. اما برخی دیگر از متخصصان نظریه فروید را فاقد اعتبار لازم میدانند و معتقدند این نظریه نمیتواند پاسخ کافی برای تمام ابعاد این بیماری پیچیده ارائه کند زیرا در انواع دیگر سندروم کاپگراس، فرد بیمار مشابه همین توهمات هذیانی را نسبت به حیوانات خانگی و حتی تصویر منعکسشده خودش در آینه بروز میدهد.
اگرچه این سندروم بیشتر در افرادی با اختلالات روانی بروز میکند اما یکسوم از بیماران نشانههایی از ترومای سر را دارند و بسیاری دیگر از مبتلایان نیز دچار صرع و آلزایمر هستند. با این حال بیشتر پزشکان و روانشناسان ترکیبی از علل جسمی و روانی را در ایجاد این بیماری در نظر میگیرند. ممکن است یک علت عضوی منجر به ایجاد چنین حس و درنتیجه چنین سندرومی شده باشد. شاید برای افرادی که دچار ضایعه مغزی میشوند در به روزرسانی خاطرات در مواجهه با افراد دشوار باشد و بنابراین فکر کنند که فرد دیگری را ملاقات میکنند زیرا جایی از مغز آن ارتباطی را که بایدبرقرارنمیکند.
توهم کاپگراس اغلب به درمان دارویی به طور نسبی، پاسخ مثبت میدهد؛ بنابراین گام اول برای درمان این بیماران مراجعه به روانپزشک و دکتر روانشناس است تا درمانهای دارویی و شناختی لازم برای آنها صورت گیرد. در دارو درمانی این سندروم معمولا از داروهای آنتیسایکوتیک و داروهایضدافسردگی استفاده میشود. داروهای آنتیسایکوتیک، توهم و هذیان و اضطراب فرد را کاهش میدهد، در حالی که داروهای ضدافسردگی به فرد کمک میکند با واکنشهای عاطفی ناشی از توهم کنار بیاید. توهم کاپگراس غالبا به درمان به طور نسبی پاسخ مثبت میدهد.
برچسب ها
نظرات
امیراصغرزاده
2 سال و 7 ماه و 3 روز پیش
ارسال پاسخ
باسلام. من سالهاست که به این بیماری مبتلاست ولی ازجزییات ونام آن بی اطلاع بودم.ازاینکه بصورت خیلی اتفاقی مطلب شمارادیدم،بسیارممنونم.